دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گفتگوی حضرت امّ‌البنین (س) و حضرت زینب (س)

زینب ای زینب محزون و غمین

باغبان گل یاس امّ بنین

 

بر تو ای مادر عباس سلام

من علیک ای همه جا یار امام

 

عطر یاس

ریزد از درج دهان دُرّ ثمین

تا بگویم مدحت امّ‌البنین

 

گر چه در وصفش زبانم الکن است

مدح این بانو کجا کار من است

ایمان و عفاف

گوش ای اهل سما خلق زمین

که سخن گویمتان ام‌بنین

 

من که خود بی‌خبر از خود بودم

تا که چشم تر خود بگشودم

همدم زینب

السلام ای فاطمه امّ‌البنین

السلام ای بانوی دنیا و دین

 

السلام ای همسر شیر خدا

مادر عباس شمشیر خدا

وای حسن وای حسین

می‌گفت یکی به گوش من وای حسین

آن سید بی‌غسل و کفن وای حسین

خون لخته به تشت خواهرش دید و گریست

ای وای حسن وای حسن وای حسین

لب تشنه‌تر

همسایۀ صبر خواهرش بود حسن

دنبالۀ زخم مادرش بود حسن

 

یک کوزه پر از سم، لب افطار خدا

لب تشنه‌تر از برادرش بود حسن

مادر عشق و ادب

مرغ دل از کنج سینه پر گرفت

تا بهشت دل، مدینه پر گرفت

 

بال زد تا تربت پاک بقیع

بسته شد قلبم به فتراک بقیع

شب و مهتاب

من ام بنینم که دلم تاب ندارد

از سوز جگر دیدۀ من خواب ندارد

 

در سینۀ من ترکش هفتاد و دو زخم است

تار دل من، حاجت مضراب ندارد

شاهد افروختن

ای تو شمع انجمن امّ‌البنین

شاهد افروختن امّ‌البنین

 

ای ز بعد فاطمه چون فاطمه

از برای بوالحسن امّ‌البنین

از بنی کلاب

یک چشم می‌کشد به روی خاک عکس آب

یک دست می‌زند به فلک نقش ماهتاب

 

عکس چهار قبر کشد مادری به خاک

هر روز زائر است در این قطعه آفتاب

ابر بهاری

وقتی تو دل نازکتر از ابر بهاری

حق داری از دوری گل‌هایت بباری

 

تو همچنان شمعی که بعد از آن وقایع

کارت شده یک عمر تنها گریه، زاری

به احترام حسین (علیه‌السّلام)

گفتم امّ‌البنین دلم پا شد

گره‌هایی که داشتم وا شد

 

مادر آب را صدا زدم و

خشکسالم شبیه دریا شد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×