دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گفتم ام البنین، دلم پا شد

گفتم ام‌البنین، دلم پا شد

گره‌هایی که داشتم وا شد

داغ سقا

سرشته از غم زهرا گلش بود نگاه تار زینب قاتلش بود

نیفتاد از لبش نام حسینش اگر چه داغ سقا بر دلش بود  

مسافر تو نیامد...

چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد چهار بار دلت کوه شد به لرزه درآمد

تو منتظر، تو گدازنده بر معابر خونین مسافر تو نیامد، مسافری اگر آمد

مادر پروانه‌های بی‌قرار نینوا

رودها چشمان خیست را برابر داشتند آسمان‌ها را نفس‌هایت مکدّر داشتند

دست‌هایت در میان خانه مولا وزید کودکان فاطمه انگار مادر داشتند

مادر ایثار و وفا

ای مادر ایثار و وفا مادر عباس ناموس علی، شیر خدا، مادر عباس

هم نالۀ زینب شدی و همدم کلثوم همدرد شدی با دل ما مادر عباس

من هم به جای حضرت زهرا گریستم

من در بقیع ناله زدم یا گریستم باران شدم برای شما تا گریستم

مادر صدام کردی و شرمنده‌ات شدم بودم کنیز و پای تو آقا، گریستم

مادر باب الحوائج دارد از دریا گله

غصه‌‌ها بر روی پیشانیش چین انداخته گریه‌‌ها از پای او را اینچنین انداخته مادری کرده برای بچه‌های فاطمه خویش را پای امیرالمومنین انداخته

 

تشنۀ بهشت

بانو سلام می‌کنم، اینجا خوش آمدی از خاک، سمت عالم بالا خوش آمدی

ای تشنۀ بهشت، به دریا خوش آمدی من زینبم به خانۀ مولا خوش آمدی

 

نوای حزین

با روضه‌های ام بنین لطمه می‌زنم با قلب غصه‌دار و غمین لطمه می‌زنم

با نوحۀ قدیمی دیوان ماتمش در سایه سار بیرق دین لطمه می‌زنم

 

بانوی روضه‌خوان

این بانوی روضه‌خوان دلش پر شرر است از مرحمت همسر خود با خبر است

 شاید که دم مرگ ببیند او را تا لحظۀ ارتحال دو چشمش به در است

لا تَدْعُونّی‌ات زده آتش به قلب‌ها

یک گوشۀ بقیع کنار چهار قبر مشغول گریه زاری و سرگرم مرثیه لا تَدْعُونّی‌ات زده آتش به قلب‌ها ای بهترین ادامۀ زهرای مرضیه

 

عباس دوران

بار دیگر قافیه یا فاطمه جان می‌شود شاد از آنم طبع شعرم خرج جانان می‌شود

بانگاه لطف تو من صاحب دیوان شدم شاعری غافل شود از تو، پشیمان می‌شود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×