دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ببینید لبخند ارباب ما را

 

ببینید گیسوی پر تاب ما را

ببینید جوش می ناب ما را

ببینید ماه جهانتاب ما را

ببینید لبخند ارباب ما ر

 

ما کنار پر سجادۀ تو شیعه شدیم

 

سوی مجنون برسانید که لیلایی هست

ما شنیدیم در این شهر که آقایی هست

دور این خانه شلوغ است اگر جایی هست

دردمندیم و دلی خوش که مداوایی هست

 

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق

درس‌ها یاد گرفتیم از این منبر عشق

کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

عشق گاهی نوازش قو‌‌هاست

عشق گاهی میان شب بو‌‌هاست

گاه در سینۀ پرستو‌‌هاست

 

عشق گاهی کنار برکۀ آب

عشق گاهی نوازش قو‌‌هاست

 

زاهدترین

خواندند او را آن چنان و این چنینش

اما خدا خوانده ست زین العابدینش

 

دیشب اباالفضل آمد ‌و امشب ابالکوه

از بین زُهاد جهان زاهدترینش

 

چهارمین حیدر

به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم

من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم

 

کلاس درس شد سجاده ات، من روز میلادت

نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم

 

نورعلی‌نـور

محیط نـور را نـور آفریدند سپاه شور را شور آفریدنـد

به خورشید ولایت، ماه دادند بگو نورعلی‌نـور آفریدنـد

کوکب اقبـال محمّد

ای اهل دعا! روح دعا باد مبارک در دیـده تجلای خدا باد مبارک

این عید مبارک، به شما باد مبارک لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک

 

شعله‌ای در دل

ای تمـام آفـرینش تشنـۀ اشک شبت وی خدا و خلق او مشتاق یارب یاربت

ای مسیحای دعا در هـر نفس، لعل لبت سینه‌های سوخته یک شعله از تاب و تبت

سفره‌های مناجات

بنا نیست امروز افسرده باشیم پس از چند شب باز پژمرده باشیم

مگر می‌شود نور را دیده باشیم؟ ولی دل به خورشید نسپرده باشیم

مسلک عشق

همین که بوی تو را با خودش بیارد باد به خاک پات می‌افتیم، هرچه بادا باد

 

هزار مرتبه ممنون چشم مست توأیم از اینکه قرعۀ مستی به نام ما افتاد

 

به دام حلقۀ مویت چنان اسیر شدیم که هیچ وقت نخواهیم شد از آن آزاد

 

احسان چشمت

پر می‌کنیم از می‌گلوی باده‌ها را تا مست باشیم انتهای جاده‌ها را

بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده‌ها را

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×