دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
چشمه عشق

کاش می‌شد که کمی زود زبان باز کنی

چه قدر کاش از این سینه شنیدم پسرم

 

نذر کردم که علمدار پدر باشی تو

علم و مشک برای تو خریدم پسرم

آقای مهربانی

عمری است زیر دین جوادالائمه‌ام

محتاج کاظمین جوادالائمه‌ام

 

بذر عشق

آسمان پرده بر انداخت و نوری تابید

پنجمین ماه خدا صورت شب را بوسید

 

پسری آمده با نور امامت امشب

که پدر بر سر سجاده بر او می‌خندید

 

ماه عرب

روشن‌تر است این پسر از ماه صورتش

گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش

 

ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته

معلول خیره ست به دقت به علتش

 

امتحان دیگر

در نقشه‌ها کوفه مکان دیگری دارد

در شهر سامرا نشان دیگری دارد

 

رفته علیّ دیگری در خیبری دیگر

تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد

 

شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت

شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود

دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود

 

آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا

توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود

 

دلبند رضا

همین که حاصل یک عمر لبخند رضا هستی

محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی

 

میان بهترین‌هایی چه تفضیلی از این برتر

که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی

 

جمال مرتضی

از روزن صبح تا تو را دیدم

گفتم به خودم تو را چرا دیدم

 

راضی نشدم که جز تو را بینم

حق را به جمال مرتضی دیدم

 

جمع پریشان

پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟

چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟

 

کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده

گمان نمی‌کنم اصلا وفات داشته باشد

 

مثنوی زینبیه

کیست که بر لوح قلم می‌زند؟

حول خداوند قدم می‌زند؟

 

کیست که در وزن نگنجیده است؟

کوه وقار است و نرنجیده است؟

 

طوفان طعنه

در گیر و دار قائله زینب اگر نبود

شلاق بود و سلسله، زینب اگر نبود

 

می‌داد زجر، زجر دو چندان رقیه را

آن شب میان قافله زینب اگر نبود

 

بوسه به خنجر

سر که به بستر گذاشت حضرت زینب

بر همه جا سر گذاشت حضرت زینب

 

جای پدر تیغ خورد و جای حسینش

بوسه به خنجر گذاشت حضرت زینب

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×