دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
میان روضه‌هایت چشم گریان دوست داری

شنیدم سینه‌زن‌ها را پریشان دوست داری

میان روضه‌هایت چشم گریان دوست داری

 

همین اشک و همین دستی که می‌کوبم به سینه 

همین یعنی تو نوکر را کماکان دوست داری

 

این اشک‌ها آبی است بر دوزخ

یادت می‌آید زیر پرچم گریه کردیم؟

هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم

 

تا کربلا رفتیم و با هم روضه‌ خواندیم

تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم

 

تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست

رنگ از چهره پریده است، خودت می‌دانی

عرق شرم چکیده است، خودت می‌دانی

 

پشت این خانه گدا آمده و با گریه

دست یاری طلبیده است، خودت می‌دانی

 

جنون مستند

داغی چه عظیم، کرد در سینه جلوس

شد روضه و با ضجه نفس شد محبوس

 

پرسید کسی: جنونتان مستند است؟

گفتیم: لهوف سید بن طاووس!

 

روضۀ سقا

این جمعه هم گذشت، نشد تا ببینمت

دادم به دل امید که فردا ببینمت

 

می‌خوانم از دو دست ابوالفضل تا مگر

یک شب میان روضۀ سقا ببینمت

 

قربان آن دو چشم که گریان زینب است

عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند

در سینه‌ات صدای تو ‌ای نوردیده! ماند

 

هیئت تمام شد، همه رفتند شام قبل

اما هنوز مادر قامت خمیده ماند

 

تربتی از کربلای تو برای من بس است

شمع هستم در عزای تو، برای من بس است

اشک می‌ریزم برای تو، برای من بس است

 

من به هر چیزی که دادی و ندادی راضی‌ام

تا ابد هستم گدای تو، برای من بس است

 

لباس عشق

ناله‌‌هایت می‌‌رسد تا مشق زینب می‌‌کنم

اشک‌هایت می‌‌چکد تا گریه هرشب می‌‌کنم

 

دستمال گریه‌ات را روی چشمم می‌‌کشی؟

تا ببینی چشم خود از خون لبالب می‌‌کنم

 

گفت در روضه به دنبال چه می‌گردی تو؟

ذرۀ خاکم و با عشق تو زر می‌گردم

نامت ‌آید به میان، زیر و زبر می‌گردم

 

کفتر جلد حریم تو‌ام آقا، یعنی

هر کجا می‌روم آخر به تو بر می‌گردم

 

چشم پر شبنم

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

بر دل نوشتم: «دوستت دارم»، گذشتم

 

عشق است و عاشق هرچه دارد نذر عشق است

از مادرم، دار و ندارم هم گذشتم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×