دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
جاروکش فرش عزایت جبرئیل است

آمد محرّم نبض عالم ایستاده

از حرکتش حتّی زمین هم ایستاده

 

ما پیرو دستور «فابک للحسین» یم

بر آفتاب دیده، شبنم ایستاده

 

شیرین‌ترین عبادت

آقا سلام! ماه محرم شروع شد

«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد

 

آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید

ماه گدایی من و چشمم شروع شد

 

فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است

در کوچه‌ها، نسیم بهشت محرم است

این شهر بی مجالس روضه، جهنم است

 

پیراهن سیاه عزاداری شما

زیباترین تجلی عشق مجسم است

 

شادی همیشه هست، ولی غم دقیقه‌ای

از من نخواه با تو نباشم دقیقه‌ای

دق می‌‌کنم بدون محرّم دقیقه‌ای

 

بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم

شادی همیشه هست، ولی غم دقیقه‌ای

 

راه تقرب

 

مادرش فاطمه است بی تردید

نوکر و خادم حسین و حسن

 

عاقبت غنچه می‌‌دهد روزی

بین این خانه، خار این گلشن

 

هزار حج به زیر پای زائر تو ریخته

اگر که غم برای توست، غم به درد می‌خورد

غمت برای خوب بودنم به درد می‌خورد

 

نباید از یکی دو قطره اشک هم گذشت، چون

همین دو قطره اشک لاجرم به درد می‌خورد

 

اینجا هوای روضه همیشه معطر است

عمری است زیر پرچمتان جا گرفته‌ام

دستم گرفته‌اید که من، پا گرفته‌ام

 

اینجا هوای روضه همیشه معطر است

من یاس را ز دامن زهرا گرفته‌ام

 

اشک کالایى ا‌ست که در هر دو عالم می‌‌خرند

عاشقانت می‌‌فروشند عیش را، غم می‌‌خرند

دل به پاى روضه می‌‌ریزند، ماتم می‌‌خرند

 

باز هم شیر حلال مادران تأثیر کرد

بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌‌خرند

 

مقیم میخانه

بسم‌الکریم من هو إحسانه قدیم

ما را نگار، کرد به میخانه‌اش مقیم

بوی لباس خونی ارباب می‌‌رسد

صوت حزین مادر سادات، بگذریم

 

لطفی کنید و تذکرۀ کربلا دهید

بر وادی وصال بر این دل نوا دهید

با اشک دیده سینۀ ما را جلا دهید

 

یک‌بار هم ز لطف قدم‌رنجه‌ای کنید

بر نوکران بی‌سر و پا هم بها دهید

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×