دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حسرت سلمان و قنبر

خوب است روضه، روضۀ ارباب بهتر است

از این جهت که گریه‌کن روضه، مادر است

 

باید که طفل اشک بیاید به گونه‌ام

وقتی که پلک، دست به سینه دمِ در است

 

یعقوب‌‌های چشم من از دست رفته‌اند

هر روز پای هر محنت گریه می‌‌کنم

بر هر هزار زخم تنت گریه می‌‌کنم

 

با نوحه‌‌های هر شب تو گریه می‌‌کنم

با روضه‌‌های دل شکنت گریه می‌‌کنم

 

هرکه آمد روضۀ تو، خود به خود حُر می‌‌شود

کاسۀ صبر من از گریه گهی پر می‌‌شود

اشک روی قاب عکس کربلا در می‌‌شود

 

گریۀ پاک عزای تو، مرا هم پاک کرد

آب آلوده به دریا می‌‌رسد، کر می‌‌شود

 

عطر سیب

در حرم پیچید عطر سیب، زائر فیض برد

هرکسی در بارگاهت بود، حاضر فیض برد

 

با بیان روضه‌‌هایت پلک من هم خیس شد

چشم‌هایم چون زمین خشک و بایر فیض برد

 

زینت منبرها

میشه با یک پرچم

یه‌جا هیئت باشه

میاد اونجا زهرا

حتی خلوت باشه

 

روضه‌های ناب

بنا شدیم که باشیم ما خراب حسین

به فکر برده مرا روضه‌های ناب حسین

به لحظه‌‌های پر از بهت و التهاب حسین

به ناله‌‌های رباب و دل کباب حسین

 

فصل عزا

بوی عجیب حضرت سر می‌رسد به گوش

گویا دوباره فصل عزا، ماه ماتم است

 

مادر، لباس مشکی غم را اتو بزن

دل داغدار روضۀ سخت محرم است

 

حسینیۀ گریه

لباس مشکی ما را به دستمان بدهید

به ما حسینیۀ گریه را نشان بدهید

 

مرا که راهی بزم عزای اربابم

برای زود رسیدن کمی توان بدهید

 

مدیون شال سیاهیم

لبریز از اشک و آهیم

چون کوله‌بار گناهیم

 

با پا و دست و سر و چشم

هر یک نفر، یک سپاهیم

 

روضه‌خوان‌ها...

روضه‌خوان‌ها غالباً وقتی به منبر می‌‌رسند

با همان یک یا حسین از سر به آخر می‌‌رسند

 

روضه‌ها را از پسر تحویل بابا داده و

از سر بر نیزۀ بابا به دختر می‌‌رسند

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×