دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ای کاش...

ای کاش توان بیشتر بود مرا

در راه تو بیش از این هنر بود مرا

 

جز این دو پسر نداشتم، شرمنده

ای کاش که هفتاد پسر بود مرا

 

روضه‌خوان

روضه‌خوان مدینه تا شده‌ام

مثل محراب اشک تا شده‌ام

 

روضه‌خوان مدینه‌ام یعنی

روزگاری است نینوا شده‌ام

خوشه‌چین

تویی که شهره بر امّ‌البنینی

خدا را، مظهر صدق و یقینی

 

تویی شه بانوی بیت ولایت

که بر زهرای اطهر جانشینی

بانوی آفتاب

بانوی آفتاب، ام بنین

مادر ماهتاب، ام بنین

 

دختری از قبیله‌ی خورشید

ای سرشت تو ناب، ام بنین

روی بال عرش

السّلام ای مادر ایثار یا امّ‌البنین

بانوی عطر و گل و گلزار یا امّ‌البنین

 

این تو بودی آمدی در کوی عشق ایزدی

پا به پای حیدر کرّار یا امّ‌البنین

خجل

جان فدای بدن بی‌کفنت عباسم

کی جدا کرده سرت را ز تنت عباسم

 

جانب علقمه افتاده روی خاک زمین

قطعه قطعه بدن یاسمنت عباسم

آئینه‌دار

ام البنینم بحر گوهرپرور اَستم

شیر خدا را بعد زهرا همسر اَستم

 

اینم همه از همّت بخت بلند است

آئینه‌دار آفتاب انور اَستم

عقد گوهر

دل زهرا به جنّت از غم امّ‌البنین سوزد

که چون شمعی ز داغ لاله‌های آتشین سوزد

 

در آن صحرا که سوزد آسمان از خاک سوزانش

دل شیعه به غم‌های دل امّ‌البنین سوزد

 

بگرید آسمان بر او که صورت بر زمین دارد

در آن صحرا که چون پا می‌گذاری بر زمین سوزد

ناله‌ای جانسوز

ناله‌ای جانسوز دل‌ها را پریشان می‌کند

کیست این غمدیده کز سوزدل افغان می‌کند

 

کیست این بانو سیه‌پوشی که هر روز از قریش

می‌رود اندر بقیع و ناله از جان می‌کند

غبار غم

سلام دختر زهرا فدای چشم ترت

چه داغ‌های بزرگی نشسته بر جگرت

 

نگاه غرق غم تو شراره‌ام زده است

پر از غبار غم و ماتم است دور و برت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×