دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سنگ صبور

منم سنگ صبور لانه‌ی عشق

که بودم خانه‌دار خانه‌ی عشق

 

منم در بزم مظلومانه‌ی عشق

سرود نغز و جاویدانه‌ی عشق

ذخر الحسین

من که جدا گشته ز سوی کبریایم

بنت الوقارم مادر حجب و حیایم

 

من برتر از زن‌های والای بهشتم

من خانه‌دار حضرت شیر خدایم

 

تن‌پوش خورشید

به خون دیده تر کن آستین را

به یاد آور حدیث راستین را

 

ببار از آسمان دیده باران

اگر گلپوش می‌خواهی زمین را

شیر بانو

خوب است بانوان جهان این چنین شوند

چون خاک پای فاطمه بالانشین شوند

 

حالا که درک خلق به زهرا نمی‌رسد

خوب است بانوان همه امّ‌البنین شوند

 

حضور فاطمه

سلام از من و پروردگارِ داور من

به فاطمه به حسین و حسن به شوهر من

 

منم که همسریِ شیر حق نصیبم گشت

منم که سرور عالم علیست همسر من

مباهات

هم خانه با امام مبین شاه دین شدی

مادر تو با حبیب خدا همنشین شدی

 

در آن سرا که با ملکوت است همجوار

قائم‌مقام دخت رسول امین شدی

 

لاله عباسی

جز او بقیع زایر خلوت‌نشین نداشت

در کوچه باغ مرثیه‌ها خوشه‌چین نداشت

 

نجوای غمگنانه‌ی این مادر صبور

تأثیر کمتر از نفس آتشین نداشت

روضه‌خوان

فدای حُسن دل‌انگیز باغبان شده بود

بهار، با همه سرسبزی‌اش خزان شده بود

 

چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید

مقیمِ خاکِ درش، هفتْ آسمان شده بود

دامن بیت‌الولا

شمع عفّت را تویی فانوس، یا امّ‌البنین

غیرت الله را تویی ناموس، یا امّ‌البنین

 

تا نهادی پا به بیت غیرت الله قطره‌وار

وصل گردیدی به اقیانوس، یا امّ‌البنین

گلبن نور

در یم عصمت، دُر نایاب، یا امّ‌البنین

اسوه‌ی زن، در همه آداب، یا امّ‌البنین

 

شد صدف دامان پاک تو، به دریای ولا

از برای چار دُر ناب، یا امّ‌البنین

سرو نجابت

ای علی را مونس و دمساز یا امّ‌البنین

بانوی فرخنده‌ی ممتاز یا امّ‌البنین

 

با امیرالمؤمنین در خانه‌ی زهد و عفاف

بوده‌ای از جان و دل دمساز یا امّ‌البنین

نخل ایمان

دست مهرت بر سر دل‌هاست یا امّ‌البنین

نام تو ذکر زبان ماست یا امّ‌البنین

 

هست در روز جزا از نار دوزخ در امان

مهر تو در هر دل شیداست یا امّ‌البنین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×