دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بیا برگردیم

ای مرا دلبر و دلدار، بیا برگردیم

خیمه برپا مکن این‌بار، بیا برگردیم

 

دم به دم دشمن تازه‌نفسی می‌‌آید

تا که فرصت بود‌ای یار، بیا برگردیم

 

تماشا کن

 

الا! ای مه! که در پیشت، ندارد ماه، زیبایی

به محفل آمدی با سر که سازی محفل آرایی؟

 

به استقبال تو گر نامدم، ای باب! معذورم

که دنبال سرت از بس دویدم، نبْوَدم پایی

سنگ صبور

منم سنگ صبور لانه‌ی عشق

که بودم خانه‌دار خانه‌ی عشق

 

منم در بزم مظلومانه‌ی عشق

سرود نغز و جاویدانه‌ی عشق

بر سرم خاک، شاه بر خاک است

 صبح تا عصر پیکر آورده چه قدر جسم بی سر آورده لیک با آنکه اصغر آورده خستگی را ز پا درآورده

یاد عباسم

ای مدینه گریه کن بر حال من

گریه سرکن بر من و اقبال من

 

ناله‌های آتشین را گوش کن

شکوۀ امّ‌البنین را گوش کن

پیش حسین، حرف کفن با حسن مزن

ای بال و پر شکسته دم از پر زدن مزن

برخیز و حرف رفتن و غسل و کفن مزن

 

در بین نوحه خواندنت از مادرم، پدر!

حرف از وصال خویش و جدایی ز من مزن

گفتی تو از حسین و اباالفضل زد به سر

ای کوه درد این دم آخر سخن بگو

امشب به جای چاه، غمت را به من بگو

 

گر فکر می‌کنی که تحمل نمی‌کنم

من می‌روم ز حجره برون، با حسن بگو

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×