دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند نهم

بعد از چهل غروب چهل سال پیرتر

زینب اسیر بود و نگاهش اسیرتر

 

خواهر رسیده است برادر بلند شو

بگذار تا ببیندت این بار سیرتر  

 

بعد از چهل غروب همان داغ اول است

چشم من و نگاه تو کل مسیر، تر 

 

ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند چهارم

زینب به روی نیزه سری دید نوحه‌خوان

در شام کوفیان قمری دید نوحه‌خوان

 

سر را به روی دامن دردانۀ پدر

سر را میان تشت زری دید نوحه‌خوان

 

یاس شکسته، کشتی پهلو گرفته را

در تند باد تازه‌تری دید نوحه‌خوان

حجاب عصمت تصویر خویشم

قضای خویشم و تقدیر خویشم شراب چشمۀ اکسیر خویشم

 

چو «کاف» و «ها» و «یا» و «عین» و «صاد»م که هر لحظه پی تفسیر خویشم

هرگز ندیده‌اند به عالم زن این‌چنین

هرگز ندیده‌اند به عالم زن این‌چنین  خون خوردن آن‌چنان و سخن گفتن این‌چنین

 

در قصر ظالمان به تظلّم که دیده است شیرآفرین زنی که کند شیون این‌چنین

سفر بسیار باید کرد تا پخته شود خامی

در این چله نشینی‌ها چهل منزل خطر دیدم تو ذکری دادی و من هم چهل منزل اثر دیدم

 

و من با چشم کم سویم به سوی تو نظر کردم چهل منزل کنار خود تو را دیدم اگر دیدم

رنج اسارت

ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود نگذشت لحظه‌ای که دل ما غمین نبود

هر چند آسمان به صبوری چو ما ندید ما را غمی نبود که اندر کمین نبود

کوتاه سروده
دلم آتش گرفت از هرم آهت

شکفتم مثل گل با هر نگاهت

دلم آتش گرفت از هرم آهت

دعا کردم که با لب‌های خشکم

بمیرم در کنار قتلگاهت

حقیقت مظلوم

ماه محرم است و دلم باغ پرپر است

در چشم من، دوباره غمی سایه گستر است

 

ماه محرم است و دو چشم غریب من

با داغ بی بدیل تو ای سرخ! همسر است

جام لبالب

نیست در عالم شبی دیگر از امشب تلخ‌­تر

یا می نابی از این جام لبالب تلخ‌­تر

 

بیش از این ای آسمان نُه توی دنیا را مگرد!

نیست کام یک نفر از کام زینب تلخ‌­تر

کوتاه سروده
مانند ستاره در دل شب

در خیمه کسی در آتش تب می‌سوخت

مانند ستاره در دل شب می‌سوخت

 

وقتی که به خیمه‌ها هجوم آوردند

ای کاش دلی به حال زینب می‌سوخت

شب شعر بلند عاشورا

چه شب شاعرانه‌ای داری!؟

قلم و باده و رطب داری

شب شعر بلند عاشورا ست

غزل بندگی  به لب داری

بند دهم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

زینب، اسیر سلسلۀ نینوا ببین

اهل حرم، به رنج گران مبتلا ببین

بر خاندان خود، ستم ناروا ببین

 

«ای مونس شکسته‌دلان، حال ما ببین

      ما را غریب و بی‌کس و بی آشنا ببین»

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×