دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به مناسبت میلاد حضرت زینب (س)
خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر

رسید مژده که ماه جمادی الاولی ست

مه مبارک میلاد زینب کبراست

 

دهید مژده به ختم رسل که این مولود

ولادت دگر پارۀ تنت زهراست

با اسب خطبه بر سر آن قوم تاختم

می‌رفتم و گدازه صفت می‌گداختم

تا دیده‌ام یکایکشان را شناختم

 

رد گشتم از صف صدقات و نگاه‌ها

در هر ردیف قافیه‌ها را نباختم

کوتاه سروده
چه اشکی دارد امشب زینب تو

فدای ذکر یارب یا رب تو

چه اشکی دارد امشب زینب تو

 

به لب آورده جان کاروان را

به هر چوبی که می‌زد بر لب تو

 

تو زخود بی‌خبری، روی تو دیدن دارد

شیب گودال، به سوی تو دویدن دارد

وه که این بام چه جایی به پریدن دارد

 

دارم آیینه برایت ز حرم می‌­آرم

تو زخود بی‌خبری، روی تو دیدن دارد

حاجیۀ سه ساله ولیمه گرفته بود

ویرانه شد بهشت بیابان صفا گرفت

شهر گناه حال و هوای خدا گرفت

 

با سر دوید سوی طبق طفل بستری

زینب بیا بیا که مریضت شفا گرفت

 

کوتاه سروده
تمام دشت پر بود از سیاهی

تمام خیمه‌ها می‌سوخت یا رب

امان از بی پناهی در دل شب

 

تمام دشت پر بود از سیاهی

چه آمد تا سحر بر روز  زینب

عشق پدید آمد و شد کربلا

روز نخستین که صلا زد بلا

عشق پدید آمد و شد کربلا

 

کرب‌و‌بلا مطلع خورشید شد

رفت زمستان و جهان عید شد

نیست کام یک نفر از کام زینب تلخ‌تر

نیست در عالم شبی دیگر از امشب تلخ‌تر

یا می نابی از این جام لبالب تلخ‌تر

 

بیش از این ای آسمان نُه توی دنیا را مگرد!

نیست کام یک نفر از کام زینب تلخ‌تر

 

زخم‌ها و شعله‌ها و سنگ‌ها هرگز نبود

از زبان‌های شبیه نیش عقرب تلخ‌تر

شایستۀ زیارت شش گوشه نیستم

لبریز آه و ندبه و غم گریه می‌کنم

دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم

 

شایستۀ زیارت شش گوشه نیستم

این روزها به حال خودم گریه می‌کنم

 

 

انگار حیدری تو، انگار زینب است او

برنیزه تکیه داده تنهاتر از همیشه

با چهرۀ خماری زیباتر از همیشه

 

بذر ترانه بارید از ابر خطبه‌هایش

اما زمین دل‌ها صحراتر از همیشه

 

به محمل زد سری، در گردش آورد آسمان‌ها را

به نام زینب کبری سخن آغاز کن ای دل

به سوی کربلای واپسین پرواز کن ای دل

 

ز یارانی که جان دادند جا ماندی دلا! بس کن

چه می‌خواهی از این تن، این بلای مبتلا؟ بس کن

 

اسیر روی تو هر دم محرّمی دارد

هر آن‌ کسی که نهان با تو عالمی دارد

به عمر نوح بیارزد اگر دمی دارد

 

به نامرادی گردون توجّهی نکند

ز گریه هر که بساط فراهمی دارد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×