دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اذن گرفتن قاسم بن الحسن از عم بزرگوار

 

باز می‌خواهم دلی در رنج و غم

تا زنم بر کوی عاشقان قدم

 

پرده بردارم ز روی عاشقان

افکنم بر دیدۀ بیگانگان

 

زبان حال کبوتر کربلا با کبوترهای بقیع و مشهد

کبوترهای بقیع و حرم امام رضا!

کفترم، مثل شما پر می‌کشم رو کربلا

 

درد دل‌های شما دو هم زبون رو شنیدم

من باچشمای خودم بقیع و مشهد رو دیدم

شهر کینه

میان کوچه‌ها مرد غریبی

به لب دارد نوای یا حبیبی

 

به لب ذکر و به دیده اشک دارد

به دیوار غریبی سر گذارد

 

پائیز این جهان به همان لحظه دیده شد

آندم که غصه‌های اسیری شروع شد

بهر جوان قافله پیری شروع شد

 

من یادگار نحن الاسرای نهضتم

من وارث مقطع الاعضای نهضتم

 

علت پیری

 

عمه جان، پای من و حال شما دیدنی است

دل خون، پای برهنه، چه سفر کردنی است؟

 

عمه جان، موی من و روی شما سوخت، ببین

کعب نی پیرهنم را به تنم دوخت، ببین

 

اربعین

اربعین ای کاش میلیون‌ها نفر

با لباس مشکی و چشمان تر

 

با ظهور مهدی صاحب زمان

همچونان سیلی خروشان، بی امان

 

غم عشقت بیابان پرورم کرد

من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم

من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم

 

نمی‌دانم کجایی هستم، اما خوب می‌دانم

هوایی هستم و آواره‌ای در مرز مهرانم

تعریف راه عاشقی

جهان محو تماشای قیام اربعینی‌هاست

نجف تا کربلا عرش معلای زمینی‌هاست

 

نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است

عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است

 

نی نامه

قمار عشق را خوش برده بودی

سرت آنجا که باده خورده بودی

 

تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد

که عمری بی صدا بودیّ و فریاد

کیست این، فرزند وصل عادیات و کوثر است

سائلی که حلقۀ در را به وقتش می‌زند

دست صاحبخانه روزی سر به بختش می‌زند

 

ای گدا، بر حاتم این در سلیمان رو زده

نوح هم این آستان را بارها جارو زده

مقتل شیر خدا، محراب شد

 

ای خدا،‌ ای بی نیاز چاره ساز

بارالها، خالق بنده نواز

 

ای کریم ذوالعطا و فضل وجود

ای به سمتت کلَّ شیٍ فی السجود

او جلوۀ ربانی شب‌های قدر است

امشب شب سقایی یعسوب دین است

پیمانه‌ها دست‌ امیرالمؤمنین است

 

بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر

بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×