دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آب از سرم گذشت

کم کم غروب شد، همه رفتند خانه‌ها

پشت سرم چه زود درآمد بهانه‌ها

 

کم کم غروب شد، همه در کوفه جا زدند

در کوچه‌ها چقدر به من پشت پا زدند

 

مظهر تام و تمام صبر

طی شده منزل به منزل در هوای سوختن

نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن

 

هرچه می‌خواهد بیاید! باز عزت با من است

نوبتی باشد اگر این بار، نوبت با من است

 

مخزن الاسرار

السلام ‌ای حقیقه الزینب

السلام ‌ای حبیبه الزینب

 

ای حریم تو مهبط الانوار

وی وجود تو مخزن الاسرار

 

از زبان حضرت رباب به حضرت علی اصغر (ع)

مگه من مادر چندتا پسرم که کشتنت؟

قربون دندونای شیریت برم که کشتنت

 

هنوزم بعضی شبا خواب می‌بینم شیر می‌خوری

هنوزم نمی‌شینه تو باورم که کشتنت

 

دیدم آخر آنچه را نادیدنی است

در دل من داغ‌ها از لاله‌هاست

همچو نی در بند بندش ناله‌هاست

 

با خیال لاله‌ها صحرانورد

راه می‌پوید ولی با پای درد

 

میهمانی آتش

«ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد»

سفیدرویی عالم نصیب عابس شد

 

شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود

همان که شیر سیاه سپاه مولا بود

 

فصل غم

ای خدا، ‌ای بی نیاز چاره ساز

بارالها، خالق بنده نواز

 

ای کریم ذوالعطا و فضل و جود

ای به سمتت کلّ شی فی السجود

 

بابای همه

باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد

حضرت واژۀ برخواستن از پا افتاد

 

کم نمکدان تو را هر که نمک خورد، شکست

باز با زخم سرت کعبه ترک خورد، شکست

 

باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟

دارم برای رنگ تنت گریه می‌کنم

پای نفس نفس زدنت گریه می‌کنم

 

باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردن با احترام بود؟

 

حسینیۀ دنیا

آسمان است و زمین دور سرش می‌گردد

آفتاب است و قمر خاک درش می‌گردد

 

این قد و قامت افتاده، درخت طوباست

این محاسن به خدا آبروی دین خداست

 

بوسه از تربت حسین گرفت

نیمه شب بود و عاشقی بیدار

مست حق بود و راحت از اغیار

 

نیمه شب بود و وقت راز و نیاز

بین سجاده بود، بین نماز

 

در همان حال به یاد غم زینب افتاد

نیمه شب بود که خورشید عبادت می‌کرد

حضرت نور به سرچشمه اشارت می‌کرد

 

صادق آل عبا گرم مناجاتش بود

ذکر حق موجب تسکین جراحاتش بود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×