دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
داغستان گل‌ها

گر چه از داغ فروغ دیده‌ام با غم قرینم

لیک افزون‌تر غمین در فُرقت سلطان دینم

 

شادمان باشم که خورشید عطش را شد علمدار

ساقی گل‌ها فدا شد در ره آن نازنینم

لهجۀ روضه

گرفته بوی تو را پیکرم تمام تنم

دو چشم و سینه‌ی من، هر دو دست سینه زنم

 

برای روضه‌ی تو زندگی کنم آقا

دلیل زندگی‌ام، بودنم، نفس زدنم

نوکر

من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم

نوکر نبوده‌ای که بدانی چه می‌کشم[1]

 

هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی

من کفش جفت می‌کنم و مست و سرخوشم

تا عرش اعلا

من کیم روح ادب روح وفا روح یقینم

من کیم خدمتگزار هل اتی و یاو سینم

 

همسر خورشید هستم مادر ماه زمینم

من کیم من جانشین دخت ختم المرسلینم

دُرّ کلام

تا مرا در حرم عاطفه راهم دادند

یک جهان مکرمت و عزت و جاهم دادند

 

یار خورشید ولا گشتم و ماهم دادند

سینه‌ای سوخته و ناله و آهم دادند

 

سنگ صبور

منم سنگ صبور لانه‌ی عشق

که بودم خانه‌دار خانه‌ی عشق

 

منم در بزم مظلومانه‌ی عشق

سرود نغز و جاویدانه‌ی عشق

ذخر الحسین

من که جدا گشته ز سوی کبریایم

بنت الوقارم مادر حجب و حیایم

 

من برتر از زن‌های والای بهشتم

من خانه‌دار حضرت شیر خدایم

 

حضور فاطمه

سلام از من و پروردگارِ داور من

به فاطمه به حسین و حسن به شوهر من

 

منم که همسریِ شیر حق نصیبم گشت

منم که سرور عالم علیست همسر من

مباهات

هم خانه با امام مبین شاه دین شدی

مادر تو با حبیب خدا همنشین شدی

 

در آن سرا که با ملکوت است همجوار

قائم‌مقام دخت رسول امین شدی

 

گریۀ بقیع

من گَردِ راه حضرت زهرا نمی‌شوم

هرگز به جای ام ابیها نمی‌شوم

 

او دختر پیمبر و همتای حیدر است

من جز کنیز دختر زهرا نمی‌شوم

وقف شما

من خاک بوس آستان مرتضایم

وقف شما از ابتدا تا انتهایم

 

هم نامتان هستم ولی در شأنتان نه

باور کن این را از تکان شانه‌هایم

دلدادۀ مولا

من خادم ذریه‌ی حبل المتینم

من آستان بوس امیرالمؤمنینم

 

ام البنینم محرم بیت الولایم

دلداده‌ی مولا امیرالمؤمنینم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×