دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تقدیم به حضرت ام البنین (س)

شمیم عطر گل یاس در حرم پیچید

و قلب‌ها شده روشن در آستانۀ عید

 

پرنده‌ها همه از راه دور برگشتند

بهار با چمدانی پر از شکوفه رسید

در دل خشک‌ترین خاک خدا دریا زاد

شب روزی که سر آمد شب و شب غالب بود

صبح میلاد تو در شعب‌ابی‌طالب بود

 

در دل خشک‌ترین خاک خدا دریا زاد

شادی شمس و قمر آینه‌شان زهرا زاد

 

خود تو دانی که ضمیر است "ک"‌ اعطیناک

با که در گفت و خطاب است خدای لولاک

یک کربلا مرا ببری خوب می‌شوم

باران گرفت و زمزم و کوثر به ما رسید

مستی رسید و باده و ساغر به ما رسید

 

روز الست که گِل عالم درست شد

خاک سرای آل پیمبر به ما رسید

شیشۀ عطر گل محمدی

چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست

عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست

 

سلالۀ خلف ختم مرسلین یعنی

خلاصۀ همه آیات انبیا زهراست

 

کسی که شیشۀ عطر گل محمدی است

که منتشر شده چون ذره در هوا زهراست

از تو نیامده ست زنی با وقارتر

احمد به یمن تو شده پر افتخارتر

لحظه به لحظه، واله و چشم انتظارتر

 

مادر برای دیدن تو بی قرار بود

بابا برای دیدن تو بی قرارتر

گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت

گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت

آمد ندا حبیبه داور بخوانمت

 

دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است

گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت

 

دیدم تویی هر آینه، آیینه علی

گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت

اربا اربا گشته‌ای...

مثل عکسی که میان قاب لذت می‌برد

چشم تو دارد از این محراب لذت می‌برد

 

این که گاهی چهره‌ات را ماه می‌خوانیم ما

بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می‌برد

گلدسته‌های ریخته در صحن وا شدند

تنها نه در حریم تو باب‌المراد نیست

باب‌الرضای شرقی و باب‌الجواد نیست

 

هم سطح هم شدند ضریح و مناره‌ها

چون که به ارتفاع زمین اعتماد نیست

 

گلدسته‌های ریخته در صحن وا شدند

آغوش هیچ حاتمی این‌سان گشاد نیست

باید اینجا حرم درست کنند

باید اینجا حرم درست کنند

چار تا مثل هم درست کنند

 

با امام حسن سزاوار است

چند باب‌الکرم درست کنند

 

با طلا دور مرقد سجاد

بیتی از محتشم درست کنند

بقیع گشت سرانجام کربلای شما

نسیم سمت دمشق و عراق افتاده

به دست او خبری داغِ داغ افتاده

 

که جعفر بن محمد به فکر ترویجِ

اصول شیعه برای وفاق افتاده

 

چنان به بحث نشسته که بین مکتب‌ها

به غیر شیعه تماماً فراق افتاده

 

رنگ غم

در حقیقت رنگ غم تغییر کرد

آخرین انگور هم تغییر کرد

 

در میان چشم انگور سیاه

جای آب و جای سم تغییر کرد

قد چون الف

قد تو چون الف شد و با مد کشیده شد

اما دریغ بیشتر از حد کشیده شد

 

نجمه اگر به گوش تو آمد یقین بدان

روی لبان قاسم‌ات اشهد، کشیده شد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×