دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اربعین

 

ای در دلم مقیم که خاکت مقام شد!

خاک از وجود قدس تو قدسی مقام شد

 

برخیز و حال قافله‌ی خویش را ببین

ای میر کاروان که به خاکت مقام شد!

بعد از سه روز

 

ز آن دم که محو بوسه‌ی زیر گلو شدم

رفتیّ و من تو را همه در جست‌وجو شدم

 

کردم زیارت تن صد پاره‌ات ولی

بعد از سه روز با سر تو روبه‌رو شدم

ماه روی نی

 

ای ماه روی نیزه که جای تو در دل است!

با دست بسته دست‌رسی بر تو مشکل است

 

از ابتدای قافله تا انتهای آن

هشتاد و چار کودک و زن در سلاسل است

یتیم‌نوازى

 

اى بنده! راه و رسم تعبّد نگاه دار

 بر گفته‌ی الست، تعهّد نگاه دار

 

سرپیچى از اوامر مولا نه بندگى است

 ای بنده! نفس را ز تمرّد نگاه دار

ذرّه بین ولایت

 

خداست یاور آن کس که با خدا باشد

 مباد آن که دل از یاد او جدا باشد!

 

دل مرا بشکن هر چه بیشتر از عشق

 دل شکسته اگر خانه‌ی خدا باشد

 

حضور یار

 

من و دنیایى از گناه، حسین!

 به تو آورده‌ام پناه، حسین!

 

دست خالى نیامدم این جا

 هدیه‌ام هست اشک و آه، حسین!

 

داغ کربلا

اى دوست! در هواى تو می‌سوزم

 می‌سوزم و براى تو می‌سوزم

 

چون ابر از فراق تو می‌گریم

 چون شمع در هواى تو می‌سوزم

 

یاد اربعین

یک اربعین همین نه براى تو سوختم

 عمرى بُوَد که من به هواى تو سوختم

 

قربانیان عشق همه کشته می‌شوند

 جز من که بارها به مناى تو سوختم

 

 

اربعین حسینى

اى مونس دل! بیا و جانم باش

 مانند گذشته هم‌زبانم باش

 

برخیز و بگیر دست خواهر را

 اى پیکر پاره پاره! جانم باش

 

 

براق عاشورا

اى براق لیله الاسراى من!

 لیله الاسراست عاشوراى من

 

مرکب رهوار من! اى ذوالجناح!

 مونس پیکار من! اى ذوالجناح!

 

ورود به کربلا

نه تنها جان خود را هدیه بر درگاه آوردم

 الها! هر چه دارم من به قربان‌گاه آوردم

 

نه تنها یک گلستان لاله دارم بهر پژمردن

 کنارش یک نیستان ناله‌ی جان‌کاه آوردم

 

عنایت

مولای خوب من! به بد من نظر مکن

زین در مرا به در مکن و دربه‌در مکن

 

ای نظرهً رحیمه فروغ نگاه تو!

بر نوکرت به جز به عنایت، نظر مکن

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×