دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
زیارت سر و تن

 

ز نینواى تو رفتم، چو نی نوا کردم

 چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم

 

به هر کجا که نشستم، گریستم ز غمت

 به هر طرف که دویدم، تو را صدا کردم

معتکف قبلۀ راز

 

اى شهیدى که به ایثار تو می‌نازم من!

 آمدم تا عَلَم عشق برافرازم من

 

آمدم با قد خم سایه کنم بر قبرت

 گر به جسم تو نشد سایه بیندازم من

یاس کبود

اى کربلا! به قافله‌ی کربلا ببین

 حال مسافران به درد آشنا ببین

 

ما زائران خون خداییم، کربلا!

 بر کاروان زائر خون خدا ببین

 

دُرّ پیروزى

ندارم از غم آن حالت که گویم حالت خود را

 پریشان‌تر شوم چون یاد آرم حسرت خود را

 

تو سرّ اللّهى و آگاهى از حالم ولى خواهم

 بیان سازم ز سوز دل، حدیث محنت خود را

 

 

غبار غم

سلام دختر زهرا فدای چشم ترت

چه داغ‌های بزرگی نشسته بر جگرت

 

نگاه غرق غم تو شراره‌ام زده است

پر از غبار غم و ماتم است دور و برت

خزان گلشن

بر گلشن دین رسید چون موسم دى

شد فصل غم و زمان شادى شد طى

 

تا رفت سر‍ِ‍‍‍ سرّ خدا بر سرِ نى

در ناله شدى زینب کبرى چون نى

 

مَحرم دل، حضرت زینب کبرى (س)

 

که باشد در شدائد هم‌دم دل؟

به جز جانان که باشد محرم دل؟

 

امید وصل چون آبى بر آتش

کند تأثیر در آه و دم دل

تجدید خاطرات

 

بگْذشت چون که روز سیه‏‌فام کربلا

شد آشکار، منظرۀ شام کربلا

 

کوس رحیل چون زده شد هم‌چو نفخ صور

افتاد لرزه باز بر اندام کربلا

خطبۀ نغز (مجلس شوم یزید)

 

ندانى که خاتون در آن دم چه دید

که چون صبح صادق، گریبان درید

 

سرى هم‏چو خور، دید در طشت زر

دهانى چو غنچه، لبى چون شکر

شهید عشق

من که وقف عاشقی کردم سرم را، زینبم!

پاس‌داری کن پس از من، سنگرم را زینبم!

 

با سرانگشت محبّت، پاک کن اشک مرا

تا به حسرت بنْگرم دور و برم را زینبم!

 

خواهرهات

 

چقدر مثل خودت پرپرند، خواهرهات

شکسته‌ای و شکسته‌ترند، خواهرهات

 

برای سایه زدن روی پیکر زخمیت

شکسته‌بسته دو بال و پرند، خواهرهات

مصائب حضرت عقیلۀ بنی هاشم (س)

        

جان خواهر به فدای سر تو!

بی سر افتاده چرا پیکر تو؟

 

بعد تو ای شه بی‌غسل و کفن!

چه کند خواهر غم‌پرور تو؟

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×