دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
من عبد گنه‌کارم و تو حی یگانه

مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه

پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه

 

تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه

من عبد گنه‌کارم و تو حی یگانه

 

بطلان من بطالت با اهل باطل است

این بار هم ببخش، نگو تحبس‌الدعاست

تنها نگاه لطف تو بر درد من دواست

 

از ازدیاد شرّ شیاطین نوای من

«اغفر لی الذّنوب لتی تنزل البلا» ست

 

دو تا بالِ گریه

منو مشغول خودت کن، بزار درگیر تو باشم

واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم

 

تا زیر چشمات بمونم، زیر تدبیر تو باشم

دیونم کن، دیونم کن، که به زنجیر تو باشم

 

گریه‌کن‌های غم کرببلا را عفو کن

سفره‌ دارد جمع می‌‌‌گردد، گدا را عفو کن

باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن

 

دیگر از این توبه‌‌ها دارم خجالت می‌‌‌کشم

یا رب این شرمندۀ غرق خطا را عفو کن

 

اشک‌های روضه‌ام، بود و نبودم را گرفت

ذره ذره معصیت کل وجودم را گرفت

بندۀ دنیا شدن، بال صعودم را گرفت

 

خواستم وارد شوم بر اهل توبه، ناگهان

مشکلی عارض شد و راه ورودم را گرفت

 

نور تو

 

به پاى درد و دل بنده، چاه کم آورد

مقابل جگر من که آه کم آورد

 

به پیش هیچ کسى کج نگشت گردن من

ولى مقابل این بارگاه کم آورد

 

رباعى

با توبه رهان ز خشم داور خود را

با گریه رسان به حوض کوثر خود را

 

در گریه‌ی برِ حسین اگر اشکت نیست

چون گریه کنندگان درآور خود را

 

رودی در آستانۀ دریا

آنک

مردی در آستانۀ  تردید

ایستاد

به مناسبت شب قدر
مسافر حرم کربلا شدن خوب است

بیا که عبد مطیع خدا شدن خوب است

شبی به خاطر او سر به را شدن خوب است

 

تمام حرف همین است که گنه نکنیم

ز آن چه نفس بخواهد جدا شدن خوب است

به روضه روزۀ خود باز می‌کنم

مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست

چرا که سهمیه‌ام غیر روسیاهی نیست

 

همیشه غیر تو را کرده‌ام طلب از تو

ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×