دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
باورت می شد؟

باورت می‌شد ببینی خواهرت را یک زمان

دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان؟

 

باورت می‌شد ببینی دختر خورشید را

کوچه کوچه در کنار سایۀ نامحرمان؟

پایان محرم...

دارد تمام می‌شود آقا عزای تو کم گریه کرده‌ایم محرّم برای تو دارد چه زود سفرۀ تو جمع می‌شود تازه نشسته‌ایم بخوریم از غذای تو

شعر جدید سید حمیدرضا برقعی: به نام نامی سر

نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر

بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

 

فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد

که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر

 

قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق»

که پر شده است جهان از حسین سرتاسر

دوازدهم محرم (شهادت امام سجاد به روایتی)؛ کوچه های شام

از روزهای قافله دلگیر می‌شوی

هر روز چند مرتبه تو پیر می‌شوی؟

 

در شام شوم زخم زبان‌ها چه می‌کشی؟

کز روشنای عمر خودت سیر می‌شوی

دوازدهم محرم (شهادت امام سجاد به روایتی)؛ انتقام

با ما بگو ز تسویۀ بی مرام‌ها

از چشم هرزه و نظر ازدحام‌ها

 

دیدم محاسن تو ز خونت خضاب شد

از بس که سنگ خورده‌ای از پشت بام‌ها

دوازدهم محرم (شهادت امام سجاد به روایتی)؛ غربت

من بر این ماه که بر نیزه نشسته، پسرم

پاره پاره شده هم چون لب بابا جگرم

 

من جگر پارۀ آن بزم شرابم و الله

خیزران رنگ گرفت از لب زخم پدرم

دوازدهم محرم (شهادت امام سجاد به روایتی)؛ گریه

دریا به دیدۀ تر من گریه می‌کند

آتش ز سوز حنجر من گریه می‌کند

 

سنگی که می‌زنند به فرقم ز روی بام

بر زخم تازۀ سر من گریه می‌کند

شام غریبان؛ بماند بقیه اش

کوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اش

مرده است احترام... بماند بقیّه‌اش

 

از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود

آن هم نشد حرام... بماند بقیّه‌اش

شام غریبان؛ انگشتر تنگ

دلی در خون نشسته دوست داری؟

بگو قلبی شکسته دوست داری؟

 

تو را ای عشق! بی سر دوست دارم

مرا با دست بسته دوست داری؟

شام غریبان؛ زبان حال حضرت زینب (سلام الله علیها)

این همه راه دویدم ز پی دلدارم

 به امیدی که در این دشت برادر دارم

 

تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم

فکر همراهی با شمر دهد آزارم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×