دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کشتی نوح

سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی

چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی

 

شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی

که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی

یار اباعبدالله

بنویسید مرا یار اباعبدالله

اولین بندۀ دربار اباعبدالله

 

منتظر ماندۀ دیدار اباعبدالله

من کجا و سر بازار اباعبدالله

قاصد

از من نثار جان شریفت، سلا‌‌م‌ها

ای محترم شده به سلامِ امام‌ها

 

ای قاصدی که جان تو امضای نامه بود

از تو گرفته «نامه بَری»، احترام‌ها

دیوار غصه

دیوار غصه بر سرم  آوار  شد حسین

تاریخ رنج فاطمه  تکرار  شد حسین

 

آییـنۀ صــداقت   قلب    تمام   شهر

مجروح تازیانۀ  زنــگار   شد  حسین

وقت عزا

ای دل محرّم آمده، وقت عزا شده

ماه عزای حضرت خون خدا شده

 

ماتم میان چشم همه موج می‌زند

چشمان گریه چشمۀ شور و شفا شده

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

خداحافظ، خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر

 

به دست خود به قاتل دادمت؛ هستم خجل امّا

ز تاب تشنگی آسودی و از التهاب اصغر

نقاشی

بگذار زیر پای تو نقاشی‌ام کنند

در دومین هجای تو نقاشی‌ام کنند

 

مثل کبوتران شب جمعهٔ حرم

بگذار در هوای تو نقاشی‌ام کنند

ارث مادر

گوشه‌ای از حرای حجرۀ خویش

نیمه شب‏‌ها، خدا خدا می‌‏کرد

 

طبق رسمی که ارث مادر بود

مردم شهر را دعا می‌کرد

دل گرفته

دل، گرفته یاد ایوان بقیع

دیده‌ای داریم گریان بقیع

 

حیف بر خاکش بتابد آفتاب

سایۀ عرش است بر جان بقیع

مدح و مصیبت حضرت زینب (سلام الله علیها)

روشنگر است نالۀ پشت شرارها

چون آفتاب، در همۀ روزگارها

 

روشن‌تر است از همۀ روزها شبش

شب دیدنی ست، جلوۀ شب زنده‌دارها

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×