دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حلق تشنه

ای کاش! که ای شهید مظلوم!

ای تشنۀ از فرات محروم!

 

تیری که به حلق اصغرت خورد

می‌خورد به قلب «امّ کلثوم»

 

 

حقیقت پاک

زآن مرثیۀ بزرگ محکم

در روی تو شد علی، مجسّم

 

گفتی که نکوترین مردم

از بعد ظهور نور خاتم،

 

حقیقت پاک

ای خواهر آفتاب زینب!

ای آمده هم­رکاب زینب!

 

خوش! مرثیۀ تو کوفه را سوخت

در تسلیت جناب زینب

 

 

حقیقت پاک

ای شاخۀ نخلِ نورِ معصوم!

ای آیت پاک! «امّ‌کلثوم»!

 

مثل پدر خودت، غریبی

چون مادر خود، شهید مظلوم

 

 

حقیقت پاک

 

ای نخل وفا! گل تولّا!

«امّ‌کلثوم»! دخت مولا!

 

چون غنچه ز بس حیا که داری

گشته است وجود تو، معمّا

مشک ام کلثوم

وارسی کرد آن حوالی را

پشت هر تپه سنگ، بوتۀ خار

خیمه در خیمه، گوشه در گوشه

بچه‌ها را شمرد چندین بار

مونس زینب، امتداد حسین

از گُل یاس یاد باید کرد

یاد کوثر زیاد باید کرد

 

یاد کن اَختران مولا را

روضۀ دختران زهرا را

مانند زینب جای جایش خطبه خواندی

وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت

باید برای بردن نامت وضو داشت

 

بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت

زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت

فاتح شام و کوفه کلثوم است

خواهر مجتبی چه مظلوم است

غربتش از عزاش معلوم است

روضه‌خوان امام معصوم است

فاتح شام و کوفه کلثوم است

 

صبر پنهان داشت در کرب و بلا

از قرائن این چنین پیداست در را دیده است

ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است

 

قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبل‌تر

بارها در کوچه‌ها داغ پدر را دیده است

زینب دوم علی هستی

عاشقان در حجاب یکدگرند

پرتو آفتاب یکدگرند

گاه تصویر قاب یکدگرند

همه زیر نقاب یکدگرند

زینب دیگر

نوۀ  دختری و عشق پیمبر بودن

دختر دومی حضرت حیدر بودن

 

صدق الله العلی نام پدر بود و چنین

آیۀ چارمی سورۀ کوثر بودن

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×