دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو

مور را رخصت تمجید سلیمان‌ها نیست

پیشگاه کرمت عرصۀ جولان‌ها نیست

 

از کرامات فراوان تو خوبان ماتند

این همه حسن در اندیشۀ انسان‌ها نیست

 

به شأن و رتبۀ او غبطه می‌خورد مریم

نگاه آسیه‌ها محو درقداست اوست

حیا، ادب شدۀ مکتب نجابت اوست

 

به شأن و رتبۀ او غبطه می‌خورد مریم

دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست

ذرّه را جذبۀ خورشید قمر خواهد کرد

عاشقان را غم سر نیست که سر ناچیزست داغ این رنگ به سیمای جگر ناچیزست تیر این راه بر آیینه نشستن دارد سینه تا هست و دلی هست سپر ناچیزست

مادر صبر

ای نامۀ سربه مهر مکتوم ای مادر صبر، ام کلثوم!

 

ای میوۀ بوستان احمد ای حاصل وصلت دو معصوم

کوتاه سروده
تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)

نه، قدر تو را کسی نمی­‌داند نه

در سوگ تو روضه‌­ای نمی­‌خواند، نه

 

با سر زدن سپیده گل خواهی کرد

خورشید تو پشت شب نمی­‌ماند، نه

دومین زینب

باید از دامن او دشت معطر باشد

هرکسی مثل شما دختر کوثر باشد

 

بی‌گمان این دل شیری که تو داری بانو!

می‌­تواند فقط از جانب «حیدر» باشد

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
سنگ صبور

تو آمده‌­ای که نینوایی باشی

تا راوی قصۀ جدایی باشی

 

در دامن فاطمه قرارت دادند

تا سنگ صبور ماجرایی باشی

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
از چشم زمانه هم تو رو می­‌گیری

 

ای وارث مادری سراپا خوبی

کم نام و نشان‌­ترین گل محبوبی

 

از چشم زمانه هم تو رو می­‌گیری

از بس که شبیه فاطمه محجوبی

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟

این‌قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟

از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟

 

زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟

پنهان شده نام ام‌ ­کلثوم چرا؟

حضرت ام کلثوم (ع)

آن زینب او عزیز مردم شده است

این فاطمه­‌اش ملیکۀ قم شده است

 

افسوس که نام ام­ کلثوم فقط

مانند مزار مادرش گم شده است

نذر حضرت ام‌کلثوم (س)
قدر خود از بوسۀ زیر گلو هم سهم داشت

ارث فامیلی یتیمی بود و او هم سهم داشت آه در این گنج موروثی عدو هم سهم داشت

 

اشک زهرا، اشک حیدر، آبروی عالم است قدر وسع خویش از این آبرو هم سهم داشت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×