دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
السّلام علیکِ یا بنت الحسین

      

دوباره بوی خوش مشک ناب می‌آید

شمیم توست که با آب و تاب می‌آید

 

به صبح دولت من آسمان خورد غبطه

که نیمه شب به برم آفتاب می‌آید

دعای خسته‌دلان

          

دوباره بوی خوش مشک ناب می‌آید

شمیم توست که با آب و تاب می‌آید

 

به صبح دولت من آسمان خورد غبطه

که نیمه شب به برم آفتاب می‌آید

 

مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام

         

صبا! برو به نجف، نزد بوتراب امشب

بگو بیا سوی شام از ره ثواب امشب

 

که گرد ماه ولا، انجم هدایت دین

به خواب رفته و لب­ تشنه بهر آب امشب

گریه نگذاشت

دلخوری نیست در این قافله از هیچ کسی

به خدا من که ندارم گله از هیچ کسی

 

خواب بودم اگر از پشت شتر افتادم

طلبی نیست در این مسئله از هیچ کسی

 

بعد از آن نیمه شب و گم شدن و تنهایی

نگرفتم نفسی فاصله از هیچ کسی

شبیه مادر

از بس که سکوت با دلم ور رفته

از دست همه حوصله‌ام سر رفته

 

او نیست ولی از جلوی چشمم دست،

 در دست پدر چقدر دختر رفته

 

نشانی عرش

به روی شانۀ مهتاب دیده‌بانی داشت

و زیر پای خودش فرش آسمانی داشت

 

نه اینکه راه زمین را اشاره می‌فرمود

برای رفتن تا عرش هم نشانی داشت

حنانه

با خندۀ خود صفای دل‌ها می‌شد

آرامش خاندان طاها می‌شد

 

حنانه‌ترین دختر این کاشانه

در کودکی‌اش مادر بابا می‌شد

باغ بنفشه

ز صحرای مصیبت کاروان ناله می‌آید

که یک باغ بنفشه بر مزار لاله می‌آید

 

ز جا خیز ای برادر حال خواهر را تماشا کن

سپرده دخترت را بر زن غساله، می‌آید

آذین

ذکر لب من دعا و آمین شده است

باغ تن من بنفشه آذین شده است

 

جای دو سه تا عروسک امشب بابا

دامان من از خون تو رنگین شده است        

افتاده

عمه جان بنگر عمو از صدر زین افتاده است

زینت دوش نبی روی زمین افتاده است

 

بی‌سپاه و بی‌سپهدار و غریب و تشنه‌لب

از لبش حتی دم هل من معین افتاده است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×