دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اسب حیوان نجیبی نیست

در جهان دیگر غریبی نیست بعد از کربلا

زندگی جز ناشکیبی نیست بعد از کربلا

 

زندگی تکرار دیروز است و امروزی که نیست

چون که در فردا نصیبی نیست بعد از کربلا

 

مرهم لطف کن

بر دل بی‌درد ما غم لطف کن

زخم دل را باز مرهم لطف کن

 

بر کویر چشم‌های خشک ما

چشمه‌ای مانند زمزم لطف کن

 

از دست نوکرهات مرهم را نگیری

یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری

سینه‌زنی و شور و ماتم را نگیری

 

خیلی میان روضه‌هایت سود کردیم

یک موقع از ما روضه و غم را نگیری

 

وا غریبا ز تو و جامه‌دریدن با من

دست خالی ز من و تار عبایش با تو

مژه‌ای از من و خاک کف پایش با تو

 

زحمت روضه‌مان هم که فقط با زهراست

قندش از مادر تو، مزۀ چایش با تو

 

شاید میان روضۀ سقّا بیایی

آقا نگاهم مانده بر در تا بیایی

از جاده‌های روشن فردا بیایی

 

دوری تو بغضی نشانده در گلویم

ای کاش می‌شد یا بمیرم، یا بیایی

 

بدون اشک غمت، باغ دیده پژمرده است

جهان من که جدا از تو جانم افسرده است

شبی صدا نزنم یا حسین، دلم مرده است

 

قسم به عشق که جانم به گریه محتاج است

بدون اشک غمت، باغ دیده پژمرده است

 

از بیرق عزای تو تا نور می‌‌رسیم

نانی برای ما به نوایت درست کن

دردی برای ما به دوایت درست کن

 

از بیرق عزای تو تا نور می‌‌رسیم

ما را به لطف شال عزایت درست کن

 

روسفید اشک

شادم از اینکه باز مرا غم نجات داد

دل را زلال گریه و ماتم نجات داد

 

یکسال معصیت کمرم را هلال کرد

آخر مرا هلال محرم نجات داد

 

پادشه کربلا

ذکر لب انبیاء، حسین علیه‌السلام

اعظم اسم خدا، حسین علیه‌السلام

 

فیض دمادم حسین، هستی خاتم حسین

کیست من المصطفی؟ حسین علیه‌السلام

 

سایۀ رحمت

رحمت واسعۀ حی تعالاست حسین

سایۀ رحمت او بر سر دنیاست حسین

 

ما همه عبد خدا، اوست اباعبدالله

ما عبیدیم، همه سرور و مولاست حسین

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×