دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
همت کنید!

 کشتی شکسته‌ایم که بی تاب مانده‌ایم

 آشفته در تلاطم گرداب مانده‌ایم

 

 رحمی کن ای اجل، که طواف حرم کنیم

 درحسرت زیارت ارباب مانده‌ایم

کربلا کشتی آزادی

حزن سنگین صفر یک لحظه خنثی می‌شود

با قدم‌های نگارم قد غم تا می‌شود

 

قد غم‌ها تا شد و تا سرزمین کاظمین

مرغ دل پرواز کرد و عشق پیدا می‌شود

غزل مرثیه ای در حال هوای اربعین از زبان آقا امام سجاد (ع)
مثل من هیچ کس امام نشد

مثل من هیچکس در این عالم، وسط شعله‌ها امام نشد در شروع امامتش چون من، اینقدر دورش ازدحام نشد لشکری از مغیره می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت غیر زهرا به هیچ معصومی، اینقدر گرم احترام نشد

خبر داغ

آن باد که آورده ز مقتل خبرت را

پاشیده به هر جا خبر شعله‌ورت را

 

در سطر خبرهای جهان داغ‌ترین است:

در ظهر عطش سوخته دریا جگرت را

 

دعوا سر این بود که از نسل غدیری

این قوم فقط داشته بغض پدرت را

می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!

 یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟

آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک «حیدر»ی تمرین کرّاری کند

کوتاه سروده
دست استجابت

دو دست استجابت پر درآورد

ز کار آسمان‌ها سردرآورد

 

دو تا دست دعا، الله‌اکبر!

سر از گهوارۀ اصغر درآورد

زلال نگاه

ای دست تو تلاطم امواج آب‌ها

ای سایه‌ات نبود همه اضراب‌ها

 

"فهمیده‌اند جاذبۀ توست علّت"

نشکستن غرور زمین از شهاب‌ها

کوتاه سروده
مگو از ماجرای قتلگاهش

به روی نیزه شد سرها، دوبیتی!

چه آمد بر سر مولا، دوبیتی؟

 

مگو از ماجرای قتلگاهش

شکستی قلب زهرا را، دوبیتی!

با یاد حسین (ع) پاسدار شرف بشریت
خواب

چو هیهای سواران دشت‌ها را به زیر بال گیرد، شاید این اوست- من و آیینه می‌گوییم و آنگاه فغان سر می‌دهیم از ماتم دوست

 

فغان سر می‌دهیم و یکدگر را ملامت می‌کنیم از زنده ماندن در آنجایی که خورشید آفرین خواند به مردان، شعر مردن را نخواندن

کوتاه سروده
یک جرعه آتش

الهی! باغ گل‌ها از فراتش

به آبی بستگی دارد حیاتش

 

دل دریایی‌ام را شعله‌ور کن

بنوشم از عطش یک جرعه آتش

آه ای غزل چگونه ببینم قصیده‌ات

در سرخی غروب نشسته سپیده‌ات

جان بر لبم زعمر به پایان رسیده‌ات

 

آخر دل عموی تو را پاره پاره کرد

آوای ناله‌های بریده بریده‌ات

کوتاه سروده
دلم آتش گرفت از هرم آهت

شکفتم مثل گل با هر نگاهت

دلم آتش گرفت از هرم آهت

دعا کردم که با لب‌های خشکم

بمیرم در کنار قتلگاهت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×