دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینبند

هرکس که بر کریم پناهنده می‌شود

دلمرده هم اگر برسد زنده می‌شود

آنقدر می‌دهند که شرمنده می‌شود

آیا به روز حشر سرافکنده می‌شود

 

واللهِ اعتقاد من این است تا ابد

زین خانه ناامید گدایی نمی‌رود

هر آنچه بود و هر آنچه که هست می‌بخشد

کریم آنچه بیارد به دست، می‌بخشد

هر آنچه بود و هر آنچه که هست می‌بخشد

 

ز پا فتادی اگر، یا حسن بگو بنگر

چگونه  رتبۀ شاهی به پست می‌بخشد

 

گویا که روضۀ علی اکبر شروع شد

تشبیه و وصف روی تو کار خیال نیست

آئینۀ وجود خدا را مثال نیست

 

بر هرچه هست، نام محمّد نوشته‌اند

آری که اسم و رسم خدا را زوال نیست

 

این اعتقاد ماست که لقمه به جای خود

حتی نفس کشیدن بی تو حلال نیست

هفتاد و دو تا کرببلایی که نداری

فکر توام و صحن و سرایی که نداری

داغ حرم و درد بنایی که نداری

 

له له زده‌ام تا بنشینم لب حوض و

فواره‌ای و آب نمایی که نداری

قاتلم خنده به لب دارد و انداخت مرا

باز از گریۀ من چشم شب تار گریست

چشم مهتاب به حالِ منِ بیدار گریست

 

تا که از سینۀ خود آه کشیدم آرام

دل سنگ آب شد و آب شرر بار گریست

شد روضه‌خوان کشتۀ مظلوم کربلا

جنت، بهارِ پیرهنت أیها الکریم

از نور جامه‌ای به تنت أیها الکریم

 

ای همدم تو زمزمه‌های زلال وحی

ای جبرئیل هم سخنت أیها الکریم

تربتش عطر کربلا دارد

تربتش عطر کربلا دارد

غربتش روضۀ رضا دارد

 

گنبدش، آسمان... طلایش، نور

روزها گنبد طلا دارد

روضۀ آب

گاه از حسن و تیر و بدن می‌گویم

گاهی ز حسین بی کفن می‌گویم

در روضۀ هر دو آب چون دارد دست

با خوردن آب، یا حسن می‌گویم

شمشیر نزن، قرار ما روز دهم

ما چشم به احسان کریمان داریم

شوق نمک خوان کریمان داریم

در سفرۀ خود نان کریمان داریم

 

با رزق کریمان چو بسازیم همه

از خلق همیشه بی نیازیم همه

سفرۀ حسن

بهترین فیض را به من دادند

به سوالم جواب لن دادند

 

عاشقان وصال تو اول

به مکافاتِ عشق تن دادند 

کاروان‌ها راهی‌اند و بر لبم جز آه نیست

از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست

شرح هجران در مجال یک غزل، کوتاه نیست

 

قطره قطره می‌چکد از چشم من باران اشک

کاروان‌ها راهی‌اند و بر لبم جز آه نیست

 

آه هم با دیدن ما می‌کِشَد از سینه آه..

حالِ ماتم دیدگان هم مثل ما جانکاه نیست

هم در نجف هم کربلا پرچم به دست زینب است

صحرا به صحرا، کو به کو، داریم نم نم می‌رویم

پشت سر هم، دم به دم ، آدم به آدم می‌رویم

 

ما هر دو عالم را به این معراج دعوت می‌کنیم

از این سوى عالم اگر آن سوى عالم می‌رویم

 

راهى شدن، دریا شدن، یعنى کمال قطره‌ها

ما هم به راه افتاده‌ایم و جانب یم می‌رویم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×