دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مرا ز پنجرۀ نعل‌ها نگاه کنید

 

از آن زمان که سر راه درد وا شده‌ام

به فیض زخم عظیم تو مبتلا شده‌ام

 

میان این همه آشوب نیزه و شمشیر

مرا ببخش اگر مثل لاله وا شده‌ام

کربلا دیگر ز او خواهش ندید

خاک هم او را جوابش کرده بود

تاک زیرا انتخابش کرده بود

 

مشک چشمش داد می‌زد از عطش

اشک هم گویا جوابش کرده بود

به حضرت صبر (س)
تنها نگاه توست گوارای خواهرت

 

وقتی شکست قابل دل‌آرای خواهرت

افتاد رنگ مرگ به دنیای خواهرت

 

از یک طرف نگاه غریبی به آسمان

از یک طرف گرفته نفس‌های خواهرت

کوتاه سروده
توحید

اوج توحید چیست؟ تسلیم است

اوج تسلیم چیست؟ یک جمله

«آنچه محبوب با حسینم کرد

هر چه که بود واقعاً زیباست!»

فکر توحید زینبی باشیم ...

دختر بانوی آب و آفتاب

در جهان، مهر حقیقت، زینب است مشعل صبح هدایت، زینب است دختر بانوی آب و آفتاب محرم اسرار عصمت، زینب است

برای آمدن عشق جای خالی نیست

نشان دست ضعیفش به هیچ بالی نیست

شکست‌خورده‌تر از ساقه‌اش نهالی نیست

 

به اشک آینۀ او در این شب آبی

قسم که چشمۀ زمزم به این زلالی نیست

 

ذبح دعا

جز زخم ما که عرض دوا را نگه نداشت

کس آبروی تیغ شما را نگه نداشت

 

در آرزوی زلف تو میلم کشیده شد

دیشب دلم که حد دعا را نگه نداشت

برای تو

سنگ نگین اگر بتراشم برای تو

باید که از جگر بتراشم برای تو

 

طوف سرت به شیوۀ حُجّاج جایز است

پس واجب است سر بتراشم برای تو

از اوج نی

 

تَف تف تتف تتف تتتف تف تتف تتف

صَف صف صصف صصف صصصف صف صصف صصف

تَن تن تتن تتن تتتن تن تن تتن تتن

سرها جدا فتاده در این دشت از بدن

خونبها

شهر من

خون‌بهای یک امام بود

آه از تو آه .. مُلک ری

مَشک و علمش قبلۀ ماهی­‌ها شد

مواج‌­ترین خاطرۀ دریا شد

مَشک و علمش قبلۀ ماهی­‌ها شد

 

می‌برد به دندان همۀ دنیا را

تاریخ، میان دست­‌هایش جا شد

مُهر کربلا

سجده روی مُهر کربلا

درک لحظۀ سقوط روی خاک

امتحانِ یاور حسین بودن است ...

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×