دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به میدان رفتن امام حسین (ع)

دیگرم شوری به آب و گل رسید                              

وقت میدان داری این دل رسید

 

موقع پا در رکاب آوردن ا­ست                                   

اسب عشرت را سواری کردن­ است

ذوالجناح در آتش

پیش از تو پرسید مسلم: اینجا کسی منتظر نیست؟

گفتند: چشم انتظاریم، امّا کسی منتظر نیست

 

ناگاه شهری از آدم، شد صخره‌هایی که گفتند:

برگرد دریا! که دیگر جز ما کسی منتظر نیست

نینوای زخم

هفت بند عشق دارد نینوای زخم تو

ای تمام گریه­‌هایم های های زخم تو

 

در سکوت اشک، پژواک صدایم گم شده­ است

شرحه شرحه درد می­‌خوانم برای زخم تو

تکثیر عشق

مشغول رویش بود گل، حتی میان نیزه‌ها

سرگرم اشراق خودش، تنها، میان نیزه‌ها

 

مواج‌تر می‌شد عجب، چشمان طوفانی او

کی دیده‌ای درماندن دریا، میان نیزه‌ها؟

ماه گودال

جز شعر دیگر دست و بال شاعران خالی ست

دارایی این طایفه از آب و نان خالی ست

 

دیدیم که قابل ندارد، مسئله این است

آقا! نه اینکه جسم‌ها از نقد جان خالی ست

 

فریاد زخم خورده

حَبلُ الوریدِ عالم و حَبلُ المَتین: حسین

سررشتۀ امیدِ زمان و زمین: حسین

 

دریای خلقت از ازل افتاد در خروش

تا فاطمه صدف شد و دُرّ ثمین: حسین

 

در آسمان دوباره زمین سربلند شد

تا بادهای وحشی صرصر بلند شد

بوی انارهای معطّر بلند شد

 

نیزارهای سوخته جان شور می‌زدند

تا بر فراز نیزۀ خون، سر، بلند شد

 

آیات وحی از لب عطشان شنیدنی است

در آسمان دوباره زمین سربلند شد

خشکیدن اشک

یک عمر به اضطراب لب تر کردیم

با یاد تو در عذاب لب تر کردیم

 

بعد از تو روا نبود خشکیدن اشک

این بود اگر به آب لب تر کردیم

کوتاه سروده
خورشید

مه دشنۀ آب دیده را می‌ماند

شب یاغی آرمیده را می‌ماند

 

غلتیده به خون میان گودال غروب

خورشید، سرِ بریده را می‌ماند

شعر عاشورایی خواجوی کرمانی
فروغ جان رسول و چراغ چشم بتول

به حلق تشنۀ آن رشک غنچۀ سیراب

که رخ به خون جگر شوید از غمش عناب

 

شه دو مملکت و شهسوار نه مضمار

مه دوازده برج و امام شش محراب

اقتدا

هر بار که جزر دیده، مدّش کرده

هر راه، به کُفر بود، سدّش کرده

 

پس ماندنِ در مکه حرام است که او

در مرگ هم اقتدا به جدّش کرده

جمع اضداد

آن روز به‌جز ظلمت و بیداد نبود

در دشت به‌غیرِ جمعِ اضداد نبود

 

در مستیِ هلهله سکوتی است عمیق

در خطبۀ تو به‌غیرِ فریاد نبود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×