دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آتشم زدند...

این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند

شکر خدا برای شما آتشم زدند

 

من جبرییل سوخته بالم، نگاه کن!

معراج چشم‌های شما آتشم زدند

گوهر صدف

تو کیستی که گرفتی به هر دلی وطنی

که نه در انجمنی نه برون ز انجمنی

 

جگر خراش عقیقی خراش بر جگری

سخن گداز و سخن آفرین و خوش سخنی

امشب و فردا

امشب شهادت نامۀ عشاق امضا می‌شود

فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود

 

امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی

فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می‌شود

شمع هر محفل

شمع هر محفل ما روی حسین است حسین

قید و بند دل ما موی حسین است حسین

 

ما چو پروانۀ پر سوخته در وادی عشق

باز روی دل ما سوی حسین است حسین

 

مثنوی بلند آیت الله وحید خراسانی درباره واقعه عاشورا

روز عاشوراست یا صبح ازل؟ مشرق‌الانوار وجه لم یزل مطلع‌الفجر شب قدر وجود شد برون از پرده هر سِرّی که بود

رسیدن به کربلا

موکب شاه فلک فر، در زمین نینوا

چون فرود آمد «تجلی الله فی وادی طـُوی»

 

تا که خرگاه امامت شد در آنجا استوار

آسمان زد کوس «الرحمن علی العرش استوی»

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×