دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بانوی آفتاب

بانوی آفتاب، ام بنین

مادر ماهتاب، ام بنین

 

دختری از قبیله‌ی خورشید

ای سرشت تو ناب، ام بنین

روی بال عرش

السّلام ای مادر ایثار یا امّ‌البنین

بانوی عطر و گل و گلزار یا امّ‌البنین

 

این تو بودی آمدی در کوی عشق ایزدی

پا به پای حیدر کرّار یا امّ‌البنین

آئینه‌دار

ام البنینم بحر گوهرپرور اَستم

شیر خدا را بعد زهرا همسر اَستم

 

اینم همه از همّت بخت بلند است

آئینه‌دار آفتاب انور اَستم

در سرای گل

خواهم ثنای حضرت امّ‌البنین کنم

دل آشنای حضرت امّ‌البنین کنم

 

خاکی‌ام و به لطف خدا در مقام عشق

سر خاک پای حضرت امّ‌البنین کنم

اشک تر

شد مدتی کز تو خبر ندارم

جز فکر تو فکری به سر ندارم

 

فخر تو بس که خادم حسینی

من هم جز این فخر دگر ندارم

کبوتر دل

هر جا که بزم ماتم امّ‌البنین بود

فانوس بزم دل غم امّ‌البنین بود

 

صاحب عزاست فاطمه همراه زینبین

هر جا که بزم ماتم امّ‌البنین بود

عقد گوهر

دل زهرا به جنّت از غم امّ‌البنین سوزد

که چون شمعی ز داغ لاله‌های آتشین سوزد

 

در آن صحرا که سوزد آسمان از خاک سوزانش

دل شیعه به غم‌های دل امّ‌البنین سوزد

 

بگرید آسمان بر او که صورت بر زمین دارد

در آن صحرا که چون پا می‌گذاری بر زمین سوزد

عروس هل اتی

گل نورالهدی امّ‌البنین است

عروس هل اتی امّ‌البنین است

 

همایون بانوی آئین عصمت

شرف را رو نما امّ‌البنین است

ام ادب

ای فلک یک مه و سپهر سه اختر

شیر خدا را خجسته همدم و همسر

 

فاطمه دوم بهشت ولایت

یار علی، نایب بتول مطهّر

 

تابوت مادر

بیا عباس من ای نور دیده

ز هجرت قامت مادر خمیده

 

بیا تابوت مادر را تو بردار

بزن بر سینه با دست بریده

کنار تربت زهرا

ز دست غم نشد شب‌ها بخوابم

به قبرم می‌روم تنها بخوابم

 

عزیزان در بقیع دفنم نمایید

کنار تربت زهرا بخوابم

خورشید با ماه

اگر عباس من آیی تو با آه

یقین همراه تو می‌آید آن شاه

 

دم جان دادنم بینم چه زیباست

نشسته در برم خورشید با ماه

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×