دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
برای آمدن عشق جای خالی نیست

نشان دست ضعیفش به هیچ بالی نیست

شکست‌خورده‌تر از ساقه‌اش نهالی نیست

 

به اشک آینۀ او در این شب آبی

قسم که چشمۀ زمزم به این زلالی نیست

 

شوق زیارت از زبان سید حمیدرضا برقعی
نوبت پرواز شد

یادم آمد شب بی چتر و کلاهی

که به بارانی مرطوب خیابان

زدم آهسته و گفتم

چه هوایی است خدایی

من و آغوش رهایی…

یک کاروان خسته به دیدارت آمده است

دستی بکش به موی پریشان ابرها

ای تشنگیت حسرت پنهان ابرها

 

در آن غروب تشنه، زلال نگاه تو

آبی نزد به آتش دامان ابرها

 

حالا هنوز موقع مغرب به یاد تو

جاری است خون ز چاک گریبان ابرها

 

همسفر

خوب است که بابا

در این سفر با ماست

لبخند، بر لب‌هایش

دلگرمی‌ای زیباست

اما

هنگام گریه عمه جان، باید

سر بر کجای این سرِ بی‌شانه بگذارم؟!

مسافرت

باید برای خود بصری دست و پا کنم

بر دیدنت ره نظری دست و پا کنم

 

یک ذره بود و آن هم از آن حادثات ریخت

باید برای خود جگری دست و پا کنم

طفل سالخورده

از نیمه شب گذشته وخوابش نبرده بود

طفل سه ساله‌ای که دگر سالخورده بود

 

درگوشۀ خرابه به جای ستاره‌ها

 تا صبح زخم‌های تنش را شمرده بود

 

ازضعف نای پاشدن ازجای خود نداشت

آخر سه روز بود که چیزی نخورده بود

گل نیلوفر

 

آهسته می‌سوزد در آتش بال‌هایم، بابا ببین گنجشک بی‌بال و پرت را

آن دست‌های بی مروّت می‌کشاند، بر خارها با تازیانه دخترت را

 

بابا ببین! این گرگ‌های وحشی شام، امشب برهنه‌پایمان زنجیر کردند

در کوچه‌ها با شور و دف ما را دواندند، دیدی صبوری‌های یاس پرپرت را

ساز مخالف

تو یک طرف هزار پری‌رو به یک طرف

سنگین شده است با تو ترازو به یک طرف

 

ای باغ حسن، سخت پریشان و درهمی

چشم تو هست یک طرف، ابرو به یک طرف

روسری

کم آمده است مرغ دلم آب و دانه‌اش

خال لبت کجاست که گیرم نشانه‌اش

 

دستت نرفت در کمرم آن قدر که شمر

پیچید دور گردن من تازیانه‌اش

عروس

لب آن‌چنان بده که چو کس را خبر شود

جان بر سر حسادتش از تن به در شود

 

جا داشت بایزید شود از دمت یزید

یا خیزران ز شهد لبت نی شکر شود

کوتاه سروده
چه اشکی دارد امشب زینب تو

فدای ذکر یارب یا رب تو

چه اشکی دارد امشب زینب تو

 

به لب آورده جان کاروان را

به هر چوبی که می‌زد بر لب تو

 

کوتاه سروده
جواب اشک‌های زینب تو...

تو که آرامبخش این قلوبی

خبر از حال من داری به خوبی

 

جواب اشک‌های زینب تو

شده در شام رقص و پایکوبی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×