دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ولی‌نعمت دل

ای داغ تو ازل، ولی‌نعمت دل

وی گوهر اشک ماتمت، قیمت دل

 

صد شکر که از میان غم‌های جهان

تنها غم عشق تو شده قسمت دل

 

 

وصل کن این فراق را

وصل کن این فراق را از دور

بر کۀ باتلاق را از دور

 

ضربانم رضا رضا شده است

بشنو این اشتیاق را از دور

 

از حسن تا کربلا

 

اخم شیطان باز می‌گردد تبسم می‌شود

جعده بعد از زهر درگیر توهم می‌شود

 

آتش سم است اما پشت درب خانه نه

پشت درب سینه‌ات لبریز هیزم می‌شود

ماه سحر و ذکر و ابوحمزه و توبه است

از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید

در موج بلا یکه و تنها نگذارید

 

ما را به شهیدان برسانید دوباره

بر موج دلم حسرت دریا نگذارید

 

ماه سحر و ذکر و ابوحمزه و توبه است

در ماه خدا، دل سرِ دنیا نگذارید

باز هم با روضه‌اش از روزه استقبال شد

عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد

روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد

 

اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت

بنده‌ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد

 

در صدایم جوهره باقی نمانده ای خدا!

بد زبانی‌ام سبب شد که زبانم لال شد

بی نام حسین اشک روان‌ها نمی‌ارزد

در کوچۀ لیلاست که جان‌ها نمی‌ارزد

آزردگی از زخم زبان‌ها نمی‌ارزد

 

هم صحبت موسی شدی و همدم چوپان

کی گفته مناجات شبان‌ها نمی‌ارزد

 

وقتی که نباشد دل تو با دل مهمان

تکریم و بفرما و بمان‌ها نمی‌ارزد

مناجات حسینی

کاش در بندگی‌ات کم نگذاریم دمی

جز به خشنودی تو دل نسپاریم دمی

 

کاش یک ذره ز اعمال علی در ما بود

تا به درگاه تو اخلاص بیاریم دمی

 

دهر، منت کش یک عمر عبادت، ورنه

ما که هستیم که منت بگذاریم دمی

خوش‌تر

حالا که تیره‌روزم و قلبم مکدر است

شب‌های من از اشک غم تو منور است

 

تا بوده، روزی‌ام در این خانه بوده است

تا هست دیدۀ من از این روضه‌ها تر است

 

زیارتگاه

ای محاسنت خونین، داغ کربلا دارم

از هجوم غم‌هایت همچو نی، نوا دارم

 

گر چه بی‌نوا هستم، دل به نینوا بستم

دلبرا تهیدستم، میل نینوا دارم

 

تأخیر

ای وعدۀ خدا ز چه تأخیر کرده‌ای؟

دیگر برای آمدنت دیر کرده‌ای

 

در اشتیاق پیرهنت سالیان سال

یعقوب چشم‌های مرا پیر کرده‌ای

کریم اهل بیت (ع)

از تمام بیشترها بیشتر بخشیده است

به ابوذرها هم این بخشنده زر بخشیده است

 

تازه از سهم نداری‌های خود هم بارها

در مدینه نخل را قبل از ثمر بخشیده است

بضاعتِ مزجات

و گفت فاطمه جان خانه‌ات دو چیز نداشت

حسن نداشت غمت را حسین نیز نداشت

 

در این نداشتنی‌ها چه چیزها که نبود

نداشت ... نه، مثلاً بستر مریض نداشت!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×