دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نام مرثیه‌وار

دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!

دوباره گفتم و گفتی: «به روی چشم عزیز!» فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر ** مدام بر لب من «ان یکاد» و «چارقل» است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم!

دیگر برایِ گوش من لالا ضرر دارد

بابا برایم روزها گرما ضرر دارد

شب هم که شد بر زخم ِ من سرما ضرر دارد

 

دنیای من بعد از غروبِ تو برایِ من

یک لحظه هم ماندن در این دنیا ضرر دارد

شب فراق

مگر که منتظر یک خبر نبودی تو؟

مگر که منتظر تشت زر نبودی تو؟

 

تو که ستاره‌ترینی در این خرابه، چرا

شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو

گفتگوی امام حسین (ع) با حضرت عباس (ع)
حس می‌کنم مادر نشسته در کنارم

تا خیمه‌ها عباس دارد غم ندارم پشتم به تو گرم است ای کوه وقارم   من رحمت الله و تو پرچم‌دار فضلی  بوسیدن دستان تو شد افتخارم

تا فاطمیه دست دلم را رها مکن

اندازۀ دوماه عزا غم گرفته‌ام

چشمم گواه این دل ماتم گرفته‌ام

 

پیراهن سیاه تنم را شب فراق

بر سینه‌ام نهاده و محکم گرفته‌ام

 

یاد حسین می‌دمد از نای تشنه‌ات

 

آقای سامرا چقدر ناتوان شدی

خیلی شبیه مادر خود قد کمان شدی

عمری اسیر طعنه و زخم زبان شدی

تبعیدی مجاور یک پادگان شدی

من از تبار عزای محرم و صفرم

خوش آن دلی که شده دائما سرای حسن

دل خراب من و لطف یک دعای حسن

 

تمام زندگی من فدای آن کس که

تمام زندگی او شده فدای حسن

دو چشم علقمه گریان و اشکبار حسن

حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن

برای اینکه حسین است سوگوار حسن

 

محرم و صفر اندوهگین غربت او

دو چشم علقمه گریان و اشکبار حسن

 

ضریح کرببلا نقره داغ تربت او

زهیر و حر و حبیبند داغدار حسن

شکر خدا محارمِ تو دورِ زینبند

هرکس که بر کریم پناهنده می‌شود

دلمرده هم اگر برسد زنده می‌شود

آنقدر می‌دهند که شرمنده می‌شود

آیا به روز حشر سرافکنده می‌شود

 

واللهِ اعتقاد من این است تا ابد

زین خانه ناامید گدایی نمی‌رود

هر آنچه بود و هر آنچه که هست می‌بخشد

کریم آنچه بیارد به دست، می‌بخشد

هر آنچه بود و هر آنچه که هست می‌بخشد

 

ز پا فتادی اگر، یا حسن بگو بنگر

چگونه  رتبۀ شاهی به پست می‌بخشد

 

گویا که روضۀ علی اکبر شروع شد

تشبیه و وصف روی تو کار خیال نیست

آئینۀ وجود خدا را مثال نیست

 

بر هرچه هست، نام محمّد نوشته‌اند

آری که اسم و رسم خدا را زوال نیست

 

این اعتقاد ماست که لقمه به جای خود

حتی نفس کشیدن بی تو حلال نیست

هفتاد و دو تا کرببلایی که نداری

فکر توام و صحن و سرایی که نداری

داغ حرم و درد بنایی که نداری

 

له له زده‌ام تا بنشینم لب حوض و

فواره‌ای و آب نمایی که نداری

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×