دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
طومار کربلا

 

چون بسته شد به سلسله، بیمار کربلا

برخاست ناله از در و دیوار کربلا

 

در حیرتم که گلشن دین، چون خزان نشد

زآن دم که چیده شد گل بی‌خار کربلا

میراث نبوّت

 

در وداع واپسین، آن شاه دین

                        شد سر بالین «زین‌العابدین»

 

دید آن آتش به جان، افروخته

                        نیمه‌جانی دارد از تب، سوخته

ز سوز جگر گریست

تنها، نه خون به داغ پدر از بصر گریست

هر جا که آب دید، به یاد پدر گریست

 

چون دید گوسفند ذبیحی به هر کجا

آهی کشید و سخت ز سوز جگر گریست

کابوس یک عمر

پیش چشمم تو را سر بریدند

دست‌هایم ولی بی‌رمق بود

بر زبانم در آن لحظه جاری

«قل اعوذ برب الفلق» بود

شهید زنده

دژخیم ز بغض، زرد رخسارت خوانْد

در اوج شکوه بودی و، و خوارت خوانْد

 

ای سبزترین شهید زنده «سجاد!»

«بیمار»، کسی بود که بیمارت خوانْد!

 

خورشید محو سجدۀ طولانی تو بود

ای مظهر نجابت و اخلاص و سادگی

ای اسوۀ یگانگی و ایستادگی

 

عرش خدا ندیده به پای تواضعت

اینگونه ساده با نسب شاهزادگی

سال، سال خنجر است

می‌رود به محفل امیرها، پا به پای غربت اسیرها

می­‌رود به طبل کوبِ کوفه و ... بزم کل کشیدن نفیرها

 

می‌­رسد به دیرها و دارها، می­‌رسد به مجلس قمارها

کینه‌­ها نشسته­‌اند سر به سر، با سری مقابل سریرها

هفت سین

خواندند او را آن چنان و این چنینش

اما خدا خوانده‌ست زین‌العابدینش

 

دیشب اباالفضل آمد و امشب ابالکوه

از بین زهاد جهان زاهدترینش

دامن حب علی و آل او از کف مده

 گر همی خواهی که یابی دولت دنیا و دین از دل و جان باش مولای امیر‌المومنین

 

مُهر مِهرش بر نگین خاتم دل نقش کن تا که ملک جاودانی آیدت زیر نگین

ایران فدای مام تو یا زین العابدین

ماییم مست جام تو یا زین العابدین

خانه خراب نام تو یا زین العابدین

 

هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین

مست علی الدوام تو یا زین العابدین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×