دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کرب و بلایی‌ام کن

 بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی

عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی

 

در غفلت از قیامت، با شعلۀ جهالت

آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی

 

بیا و روضۀ کرب و بلا بخوان امشب

غروب روز سه‌شنبه دلم هوایی توست

و عاجزانه نگاهش به میزبانی توست

 

غروب روز سه‌شنبه دوباره می‌‌خوانم

بیاکه لحظۀ امداد آسمانی توست

 

نگاه لطف او به ما علی الدوام می‌‌رسد

به سوی یار از ندارها سلام می‌‌رسد

خوشیم این سلام‌ها به آن امام می‌‌رسد

 

شدیم بی نصیب از نظارۀ رُخش، ولی

نگاه لطف او به ما علی الدوام می‌‌رسد

 

بعد مشهد، سفر کرببلا می‌چسبد

کم نکن سایۀ لطفت ز سرم آقاجان

گرچه من جنس خرابم، بخرم آقاجان

 

آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر

از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان

 

هلال کامل

کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را

کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را

 

ندارد چار‌ه‌ای جز اینکه بشناسد در این دنیا

صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را

 

قبولم کن

شبی میان همین روضه‌ها قبولم کن

به حرمت غم آل عبا قبولم کن

 

درون سینۀ من حبّ مرتضی جاری است

به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن

 

خون حسین منتظر انتقام توست

ای یوسف غریب، به کنعان نیامدی

تنهاترین مسافر دوران، نیامدی

 

گویند بوی پیرهنت می‌رسد، ولی

ما مانده‌ایم و وعدۀ خوبان نیامدی

 

روح مناجات

ای امیر عرفه! دست من و دامانت

جان به قربان تو و گردش آن چشمانت

 

ای امیر عرفه! ذکر لبت را قربان

حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان

 

دلتنگ زیارت حسینم

هر سال عرفه دلم می‌‌گیره

از هجر تو دم به دم می‌‌گیره

آشفته و بی‌قرار و خسته

بازم دلامونو غم می‌‌گیره

 

عزیز نرگس

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می‌گیره

دلم هوایی می‌شه و بونۀ آقا می‌گیره

 

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می‌کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می‌کنم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×