دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مرا طلای گنبد تو بی‌قرار می‌کند

بلیت ماندن است مانده روی دست‌های من

در این همه مسافر حرم نبود جای من؟

 

 رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر

سفارش مریض حضرت امام را ببر

 

کربلا از تو گرفتن واقعاً شیرین‌تر است

در حرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است

شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتر است

 

بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند

دل اگر با غیر تو بیگانه باشد بهتر است

 

گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است

باید شکست ساغر و از می ‌وضو گرفت

باید ز دست بانی باده سبو گرفت

 

از عرش آمده است، زمین آبرو گرفت

هر عاشقی که بادۀ خود را از او گرفت،

 

قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت

هرکس رسید پای ضریحت، شفا گرفت

راه عروج تا ملکوت سما گرفت

 

بیگانه کن مرا ز خودم، غرق خود نما

تا آنکه جار زنند مریضی شفا گرفت

 

مقیم گوشۀ باب‌الجواد

مرغم که در حرم چمنی دارم از قدیم

پروانه‌ام که سوختنی دارم از قدیم

 

دل تا مقیم گوشۀ باب‌الجواد شد

از یاد برد که قرنی دارم از قدیم

 

عتباتی دیگر

دارد دل ما راه نجاتی دیگر

در مشهد و در قم، عتباتی دیگر

 

بر بانوی با کرامت قم صلوات

بر شاه خراسان صلواتی دیگر

 

تو هم داده‌ای دل به سقا، علی

اگر می‌تراود ز لب‌ها علی

اگر نعره دارم سراپا علی

ندارد دلم قبله الا علی

که دیدم خدا را فقط با علی

خدا عالی است و معلی علی

بگو بعد بسمه تعالی، علی

 

حسینی و علویّ و محمدی شده‌ام

دوباره روی لبم ذکر یا رضا دارم

به سر دوباره هوای بهشت را دارم

 

گدایی از ازل انگار بوده در خونم

همیشه چشم به دست کریم‌ها دارم

 

کرببلا و طوس

السلام ‌ای آنکه دل‌ها زیر پایت ریخته

حق، جنان را زیر پاهای گدایت ریخته

 

مدح تو ارباب رویائی، خوراک شعرهاست

بس که مضمون در کف صحن و سرایت ریخته

 

کربلایم نمی‌بری؟

روسیاه آمدم، فقیر توام

تشنۀ جامی ‌از غدیر توام

 

در دو عالم شریف و محترمم

تا زمانی که من حقیر توام

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×