دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نوبر شجر نور

شجر نور، نوبر آورده

بحر توحید، گوهر آورده

 

آسمان ولایت و عصمت

بهر خورشید، اختر آورده

اعجاز مسیحا

ای در یم عصمت، یا حضرت معصومه

ای فاطمۀ عترت، یا حضرت معصومه

ای خاک رهت جنّت، یا حضرت معصومه

ای سایۀ تو عفّت، یا حضرت معصومه

قم از تو یم رحمت، یا حضرت معصومه

محتاج دمت حکمت، یا حضرت معصومه

 

فاطمۀ ثانی

خورشید نجیب آسمان، معصومه

محجوبۀ زینبی نشان، معصومه

 

او فاطمۀ ثانی و در حجب و حیا

الگوی تمام دختران، معصومه

 

عطر گل یاس از ضریحت می‌تراود

دور و بر خود می‌کشی مأنوس‌ها را

إذن پریدن می‌دهی طاووس‌ها را

 

وا می‌کنی سمت کویر این حوالی

با لطف پاکت پای اقیانوس‌ها را

 

زینب شاه خراسان

رضا نشست و به معصومه‌اش نگاه انداخت

چنانکه چشمۀ ذوق مرا به راه انداخت

 

خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را

به نام فاطمه آورده است زینب را

 

زینب شاه طوس

بده مژده بر دشت خشک گلوها

پر از بادۀ کوثری شد سبوها

 

بدون توسل، رسیدن محال است

مصلّی که شد از دل بی وضوها؟

 

 

مثل عمه‌ات زینب

هم شدی یاور امام رضا

هم شدی خواهر امام رضا

 

شأنت این گشته است که هستی

دختر مادر امام رضا

 

عتباتی دیگر

دارد دل ما راه نجاتی دیگر

در مشهد و در قم، عتباتی دیگر

 

بر بانوی با کرامت قم صلوات

بر شاه خراسان صلواتی دیگر

 

طرح کتاب زینبی را شرح کردی

دلگیر، دلخسته، پریشان، راه رفتم

نوری نمی‌دیدم به سمت ماه رفتم

 

همدرد تنهایی ما بی او که می‌شد؟

قم بی حضورش شهرکی متروکه می‌شد

 

برآب عصا را گرنمی‌زد دخت موسی

یکباره سیل بی امان می‌برد ما را

دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا

چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود

با یک سلام، صبح من آغاز می‌شود

 

پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه، لحظۀ پرواز می‌شود

 

قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می‌شود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×