دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بر حال حسین گریه کردم

ای بیت خدا، خدانگهدار

ای محفل عاشقان بیدار

ای سنگ نشان کوی دلدار

افسوس که با دو چشم خونبار

من از تو جدا شوم دگر بار

ای بیت خدا، خدانگهدار

 

صفایی ز آب فراتم بده

خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار

خداحافظ ای بیت پروردگار

 

خداحافظ ای محفل اهل راز

خداحافظ ای قبله‌ام در نماز

 

اوج غربت

مسلمان نه! بگو دنیا پرستند

که در بین حرم حرمت شکستند

به قصد خونت ‌ای خون خداوند

همه زیر عبا شمشیر بستند

 

حجت قبول!

آمدی ‌ای حاجی کرب و بلا، حجت قبول

سر در آوردی چرا از نینوا؟ حجت قبول

 

صاحب کعبه! چرا از کعبه آواره شدی؟

کعبه‌ات اینجاست ‌ای خون خدا؟ حجت قبول

 

بند دوم: تصنیف صامت

در رشحۀ تبی که به سیمای «اصغر» است

عزم «جهاد اکبر» مولا مصوّر است

 

احرام بست و «حلّ» و «حرم» سر به پای او

یعنی که جان کعبه همین سرو بی سر است

حاجی عاشق

حج نیمه تمام را بگذارد، در مسیری جدید راه افتاد

همه گفتند حاجی احرامش، را رها کرد و در گناه افتاد

 

حاجی اما نه آنکه عاشق بود، روی معشوق را به یاد آورد

کعبه یک لحظه رفت از ذهنش، تا نگاهش به آن نگاه افتاد

 

حجّ ناتمام

از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین

 وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین

 

گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل

 آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین

 

 

کاروان کربلا

از حریم کعبه، آهنگ سفر داریم ما

 مقصدى بالاتر از این در نظر داریم ما

 

می‌رویم از کعبه، سوى کربلاى پُربلا

 کاین چنین حکم از خداى دادگر داریم ما

 

 

حجّ برتر

اى مُحرمان مَحرم! بار سفر ببدید

 احرام حجّ خونین بار دگر ببندید

 

من خود خلیل عشق و چاووش کربلایم

 چاووش کربلا را بار سفر ببندید

 

وصل جانان

هشتم ذی‌الحجّه، آن بحر کرم

کرد با یاران خود، ترک حرم

 

کرد آهنگ منای کربلا

بُرد قربان تا کند آن‌جا فدا

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×