دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نور حق

از حدیث لوح می‌‌آید مقامات این چنین

که ندارد هیچ کس جز تو کرامات این چنین

 

مانده در توصیف یک شأن تو ابیات این چنین

سال‌ها محکوم عشق توست، نیات این چنین

 

داغ محرم با اوست

گرچه شوال، ولی داغ محرم با اوست

پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست

 

مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله»

در بقیع است، ولی کرببلا هم با اوست

 

ماه تمامی روی خاک

کوچه‌ای بود و دری بود و امامی روی خاک

می‌دوید آشفته‌رو، ماه تمامی روی خاک

 

بی عمامه، بی عصا، بی‌تاب قرآن می‌‌دوید

چند نوبت بین کوچه ریخت جامی روی خاک

 

کربلای دیگر

تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته

ماه را در فهم خود در اشتباه انداخته

 

روزگارش مثل شب‌های پر از مهتاب شد

هرکسی چشمی در این چشم سیاه انداخته

 

ابراهیم دیگر

جمعیت بیشتر از قبل شتاب آوردند

هیزم آورده و با قصد ثواب آوردند

 

روضه‌خوان گفت که یکبار دگر ابراهیم

رفت در آتش و این قوم عذاب آوردند

 

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
افتاده بود یاد خیام؛ آه عمّه جان

دارد میان هیأت خود گریه می‌کند

با اهل بیت عصمت خود گریه می‌کند

با داغ هتک حرمت خود گریه می‌کند

دارد برای غربت خود گریه می‌کند

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
دختری داد زد عمه، عمو عباس کجاست؟

باز هم پشت در خانه صدا پیچیده

بوی دود است که در بیت ولا پیچیده

 

عده‌ای بی سر و پا دور حرم جمع شدند

باز هم، همهمه در کوچۀ ما پیچیده

سبد سبد داغ

پر از شمیم بهشت است منبرت آقا

به برکت نفحات معطرت آقا

 

هنوز عطر و شمیم محمدی دارد

گلِ دمیده ز لب‌های أطهرت آقا

 

شبیه حضرت خاتم، مدینه العلمی

علوم می‌چکد از خاک معبرت آقا

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
امام صادق (ع)

ای دو صد یوسف صدّیق به صدق تو گواه

ای علوم همه با کوه کمالت پر کاه

 

دو جهان زندۀ چشم تو به یک نیم نگاه

تا زمان هست تو از گردش چرخی آگاه

جعفر خدا

مردی غروب کرد وقتی افق شکست

خورشید دیگری جای پدر نشست

 

او یک امام بود هر چند بی قیام

او یک رسول بود، جبریل شاهد است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×