دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
زبان حال حضرت مسلم (ع)

دلم مانده است و داغ جانگدازی

که شد با حرمت نام تو بازی

 

تنم زخمی، لبم تشنه، دلم خون

امان از این همه مهمان نوازی

آبروی مرا بخر ای اشک

 قدمت روی چشم ای اشکم، رفته بودی چه بی خبر ای اشک آمدی پیش دوستان قدیم، راه گم کرده‌ای مگر ای اشک

 

ما بدی کرده‌ایم با تو مگر جای تو روی چشم‌هامان بود  تازه هم بخشش از بزرگان است، ای رفیق بزرگتر ای اشک 

کوتاه سروده
فرق

موسی شد و پای نیل اعجاز نمود

هنگامۀ شق‌القمری ساز نمود

 

شمشیر اگر سرِ تو را شانه نکرد

یک فرق به روی سرِ تو باز نمود

شعر عاشورایی عطار نیشابوری
نه فلک را تا ابد مخدوم بود

کیست حق را و پیمبر را ولی

آن حسن سیرت، حسین بن علی

 

آفتاب آسمان معرفت

آن محمد صورت و حیدر صفت

راه کمال تو به کنیزی زینب است

همسایه‌های لقمۀ نانت فقیرها

سجادۀ عروج تو تکه حصیرها

 

"انفاق" خُلق اوست که همسفرۀ علی است

بر همسر امیر نیاید حریرها

 

غیرت الله من خیالت جمع

پیش من نیزه‌ها کم آوردند

به خدا سر نمی‌دهم به کسی

غیرت الله من خیالت جمع

من که معجر نمی‌دهم به کسی

کوتاه سروده
سجده‌های سر به هوا

گفتند اگر خدا تو را می‌خواهد

از جمعِ جهانیان جدا می‌خواهد

 

صد سجده که بر خاک بماند هرگز

یک سجده؛ ولی سر به هوا می‌خواهد ...

از روی تل برای پیمبر سخن بگو

اندوه‌های قلب تو از سرمه رنگ داشت

از زخم، صبح آینه‌ات شام زنگ داشت

 

خون بود لخته لخته به چشم تو می‌نشست

لختی اگر وداع برادر درنگ داشت

کوتاه سروده
زهرای بتول کربلایی زینب

تو مهر قبول کربلایی زینب

زهرای بتول کربلایی زینب

ای وارث نهضت حسین بن علی!

در شام، رسول کربلایی زینب

مباد قسمت طفلانتان شود سیلی

خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود  سر تمام عزیزانتان جدا نشود

برادران شما را یکی یکی نکُشند میان حرمله‌ها عمه‌ای رها نشود

ختم روزگار

چشم مرا به وادی تو آفتاب زد

اشک آمد و حجاب به چشم پرآب زد

 

خون شد دل پیالۀ آب از سر نشاط

در پرتو جمال تو باید شراب زد

کوتاه سروده
بمیرد حرمله

چقدر آن قافله شرمنده‌ام کرد

نشان سلسله شرمنده‌ام کرد

تو را نه، کاش مَشکَت را نمی‌زد

بمیرد حرمله، شرمنده‌ام کرد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×