دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
نشسته روی دوشت آبشارها

سرودن از لب تو با انارها

و راوی شکفتنت بهارها

 

به پاک بودن تو غبطه می‌خورند

زلالی تمام چشمه سارها

ماه پیدا شده در خانه، مبارک باشد

ماه تا آینۀ خانۀ مولا آمد

رونقی تازه به کاشانۀ مولا آمد

 

کودکی تازه‌تر از ریزش باران در باد

شهر آشوب‌تر ‌از حال بیابان در باد

 

چشم وا کرد، چه چشمی است، چراغی روشن

غنچۀ وا شده در دامن باغی روشن

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
تو خونه حیدری دارم

پایین پای پادشاه 

شهزاده‌ای شبیه ماه

نشسته مثل آینه 

همه شدن غرق نگاه

باز هم کوچۀ بنی‌هاشم بوی عطر محمدی دارد

باز هم آسمان این خانه‌ شب پر رفت و آمدی دارد باز هم کوچۀ بنی‌هاشم بوی عطر محمدی دارد

در شبستان زلف تو ترسا، خال بر گونۀ تو هندوکش طاق زیبای ابرویت محراب، وه که لیلا چه معبدی دارد

کار چشم تو مبتلا کردن، خاک را با نظر طلا کردن این زلیخای نفس ما یوسف! عاشق توست هر بدی دارد

شعر حمیدرضا برقعی به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
آتش بزن آتش به دلم ای پسر عشق

می‌ایستم امروز خدا را به تماشا ای محو شکوه تو خداوند سراپا

ای جان جوان مرد به دامان تو دستم من نیز جوانم، ولی افتاده‌ام از پا

آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را ای عشق مینداز از امروز به فردا

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
آسمان‌ها پر از سرور شدند

 

روز میلادت ای ستارۀ سرخ، ماه بی‌اختیار لرزید و ...

دور چشمان مثل خورشیدت، طبق رسم طواف چرخید و ...

 

آسمان‌ها پر از سرور شدند، غصه‌ها از مدینه دور شدند

لاله‌ها مظهر غرور شدند، پدرت عاشقانه خندید و

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی

الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن

در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن  

ای مبتدا بهِ همۀ خیرها حسین!

کشتی شکست خوردۀ موج فرات‌ها!

ارکان آسمان به تو دارد ثبات‌ها

 

ای مبتدا بهِ همۀ خیرها حسین!

ای منتهی الیهِ تمام نجات‌ها

گاه چون مهر نبوت به سر شانۀ اوست

 

این حسینی است که حق دلبر جانانۀ اوست

بحر عصمت صدف گوهر یکدانۀ اوست

 

این همان شمع شبستان ولایت که زعشق

شمع ایوان فلک سوخته پروانۀ اوست

مدح حضرت علی اکبر (ع)
عباس بر او قل هوالله ُاحد خوانده

از خیمه بیرون آمده پیغمبری دیگر  پیغمبری دیگر که دارد کافری دیگر جبرییل هم دیگر همان جبرییل سابق نیست در محضرش می‌آید اما با پری دیگر

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
یک چشم زینب بر حسین، آن چشم دیگر سوی تو

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو

نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو یک چشم زینب بر حسین، آن چشم دیگر سوی تو

شعر سید حمیدرضا برقعی دربارۀ حضرت علی اکبر (ع)
به تماشای نبرد تو خداوند آمد

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان

مثل تیری که رها می‌شود از دست کمان

 

خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود

بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود

 

مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود

مست می‌آمد و رخساره برافروخته بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×