دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آهای دست عزیزی که اوّل عشقی

دلت گرفته چرا حال تو خراب شده است

عزیز، چشم قشنگت چرا پرآب شده است

 

مگر که کودک من عیب و علّتی دارد

 جواب داری و امّا دلت کباب شده است

جواب تشنگی‌ات در کجای این خاک است؟

دوباره سر بزن ای آفتاب خون‌آلود

بتاب بر شب این ذرّه‌­های دوداندود

 

زمان بدون بهار و زمین عقیم نبود

اگر رگان درختان مسیر خون تو بود

کوتاه سروده
آینۀ آب غرق حیرت مانده

افتاد عطش پای در پای لبت

خشک است کبود و خشک صحرای لبت

 

آینۀ آب غرق حیرت مانده

خشکش زده رود از تماشای لبت

مشک از خجالت قطره قطره آب می‌شد

یک آسمان خورشید تنها مانده با تو

صدپاره زخم کهنه‌ام جامانده با تو

 

شرح غزل‌هایی که طوفان است و آتش

 در ذهن خاک‌آلوده حالا مانده با تو

نور است این معامله

با سینه‌ای که تنگ بلور است، یا حسین

ما و دلی که سنگ صبور است، یا حسین

چون آب ِچاه از لب تو هر که دور شد

تا روز حشر، زنده به گور است، یا حسین

 

 

ناوک تیر محبّت به دل شاه و گدا زد

خیمه آن تشنه لب آن روز که در کرببلا زد

دل پی گوهر مقصود به دریای بلا زد

 

قد برافراشت دلیرانه و با کلک شهادت

بر سر صحنۀ پیمان ازل نقش وفا زد

کوتاه سروده
قرص کامل خون

نگاهی خیره را پیمود مهتاب

و رد شد از نگاهش رود مهتاب

 

همه دیدند روی نیزۀ شب

      که قرص کامل خون بود مهتاب

نیزه‌ها سربه­ سر ستاره شدند

کاروان رفت و موج موج سکوت بر لب تشنه خیز دریا ماند

آه از آن خیمه‌­های سوخته دل، شانه­‌هایی تکیده تنها ماند

 

کاروان رفت و دشت خالی شد، نیزه‌ها سربه­ سر ستاره شدند

آفتاب از کنار ماه گذشت، دست‌های بریده بر جا ماند

تقدیم به حضرت فاطمۀ صغری (سلام الله علیها)

همره کاروان عاشورا

کرده‌ای هفت شهرغم را طیّ

مادر داغ‌های بی پایان

دختر دردهای پی درپی

تویی که خون خدایی

همین که نیزه جدا کرد تار و پود تنت را

کبوتران همه خواندند شعر پر زدندنت را

 

کمند و نیزه و شمشیر تا دخیل ببندند نشانه رفته ز هر چار سو ضریح تنت را

 

از سمت شرق علقمه فانوس می‌وزید

دیشب به خواب قافله کابوس می‌وزید

در بهت لال صاعقه ناقوس می‌وزید

 

از دست تک‌سوار عطش در عمیق شب

از سمت شرق علقمه فانوس می‌وزید

مسیح نَفَس

تا می‌دمد از یاد تو در شهر نشان‌ها           در معرضِ عطر کلماتند دهان‌ها

بوی تن تو با نَفَس خاک چه کَردَست      کِامروز پر از بوی بهشتند جوان‌ها

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×