دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خیمه‌‌های سوخته

ماند خاکستر به جا از خیمه‌‌های سوخته

سبز شد بانگ عزا از خیمه‌‌های سوخته

 

می‌‌رود تا آسمان همراهِ بانگ یا حسین

شعلۀ شور و نوا از خیمه‌‌های سوخته

به طاق آسمان امشب گل اختر نمی تابد

به طاق آسمان امشب گل اختر نمی‌تابد

بنات النَّعش اکبر بر سر اصغر نمی‌تابد

 

به شام کربلا افتاده در دریای شب، ماهی

که هرگز آفتابی این چنین دیگر نمی‌تابد

باز طوفانی شده دریای دل

باز طوفانی شده دریای دل

موج سر بر ساحل غم می‌زند

 

باز هم خورشید رنگ خون گرفت

بر زمین نقشی ز ماتم می‌زند

شراره

ماهم فتاده بر خاک با جسم پاره پاره

ای اشک‌ها بریزید از دیده چون ستاره

 

جز من که همچو خورشید افروختم در این دشت

کی پاره پاره دیده اندام ماهپاره؟

ساقی حق

ای تشنۀ عشق روی دلبند برخیز و به عاشقان بپیوند  

در جاری مهر شستشو کن وانگاه ز خون خود وضو کن   

رو جانب قبلۀ وفا کن با دل سفری به کربلا کن

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×