دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مه پارۀ افتاده به خاک

به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر، چه به روز پسرش آمده است  

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×