دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خدا به خانۀ ارباب، کوثر اعطا کرد

همین که با دم ساقی دهان معطّر شد سبوی کهنۀ میخانه مستی‌آور شد

شبیه ساحل خشک کویر بودم که پیالۀ دل من غل زد و لبم تر شد

ارباب...

تو به دادم نرسی، می‌روم از دست حســین مستغاثٌ بک اربـــــاب، که بهتر باشم    گر بنا هست مـــرا دست کسی بسپاری  بهتر آن است غلام علی اکــبر باشم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×