دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
هم صدای حسین در عرفات

ای دعای حسین در عرفات

هم صدای حسین در عرفات

 

لابه لای دعا تو را می‌‌خواند

آشنای حسین! در عرفات

 

روح مناجات

ای امیر عرفه! دست من و دامانت

جان به قربان تو و گردش آن چشمانت

 

ای امیر عرفه! ذکر لبت را قربان

حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان

 

دلتنگ زیارت حسینم

هر سال عرفه دلم می‌‌گیره

از هجر تو دم به دم می‌‌گیره

آشفته و بی‌قرار و خسته

بازم دلامونو غم می‌‌گیره

 

عزیز نرگس

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می‌گیره

دلم هوایی می‌شه و بونۀ آقا می‌گیره

 

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می‌کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می‌کنم

 

دل دنیا گریز

عاشقان مدارج عالى

در عروجند با سبکبالى

 

از خداوند پر شدم دیشب

تا مرا کرد از خودم خالی

 

عرفات کربلایی‌ها

ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی

یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی

 

عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه

تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه

 

راز مگو

با تضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد

با خدای خویش از راز مگویش حرف زد

 

دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش

از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد

 

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

عرفه آمده، از یار خبر نیست چرا؟

چقدر ناله زنم آه، کجایی آقا؟

 

رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و

پس قرار من و تو کی و کجا؟ ‌ای جانا

 

بیم گرداب

به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم

باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم

 

بیم گرداب به دل داشتم، اما تو رسیدی

که شدی «ساحل امن من و کشتی نجاتم»

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×