دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
توشۀ اشک

 

بیرون شهر بار گشودند قافله

نه غیر ندبه کار و نه جز نوحه، مشغله

 

افراشتند خیمه‌ی اهل حرم، نخست

زآن پس سرای پرده‌ی سالار قافله

راضی نمی‌شوم

کم‌تر کسی است در غم من، انجمن کند

از من سخن بیاورد، از من سخن کند

 

«دل‌های جمع را کند آشفته یاد من

راضی نمی‌شوم که کسی یاد من کند»[1]

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×