دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گذشته از رمضان نیم و من عوض نشدم

میان قلب من و تو گنه شده حائل

دگر برای من انگار توبه شد مشکل

 

گذشته از رمضان نیم و من عوض نشدم

ز بس که خاک گناهان نشسته بر این دل

 

گره فتاده به کارم، گره گشاست حسین

کجاست حال دعایی که داشتم روزی

کجاست اشک و بکایی که داشتم روزی

 

چه شد که اینهمه دور از شما شدم آخر

چه شد کنار تو جایی که داشتم روزی

 

شب قدر و بی قراری

بازم شب قدره و بیقراری

غلط می‌خوره رو گونه‌های خیسم

بازم شب قدره و حاجتام و

یکی یکی با گریه می‌‌‌نویسم

 

از نجف تا کربلا

آتشفشان از کوه غربت بی صدا ریخت

وقتی شرار کینه از تیغ جفا ریخت

 

زخمی که در کوچه نشد باز از غریبی

سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت

 

گریۀ بارانی عاشورایی

عیب این است: دگر بال و پری نیست که نیست

سحر و نافله و چشمِ تری نیست که نیست

 

در من خسته پس از این همه سال آزادی

حال جز توبه شکستن هنری نیست که نیست

 

رحمت حسین

عبدی که بود پست و هوسران‌تر از همه

برگشته سر به زیر، پشیمان‌تر از همه

 

از خود فرار کرده غلام فراری‌ات

سوی تو بازگشته گریزان‌تر از همه

 

چه مبارک سحری است

شب جمعه دل ما گفت علی، گفت حسین

رو به درگاه خدا گفت علی، گفت حسین

 

از همه رانده شده چشم بر این در دارد

بنده‌ای غرق خطا گفت علی، گفت حسین

 

ذکر حسین

هرچند که خسته از گناه آمده‌ام

با حال بد و روی سیاه آمده‌ام

 

امشب شب قدر است، یقین می‌‌‌بخشی

با ذکر حسین و اشک و آه آمده‌ام

 

کاش قرآن به سر بگیرم من

سفره‌دار خدا، امام زمان

دگر امشب بیا امام زمان

 

شب قدر است هر کجا هستی

التماس دعا، امام زمان

 

جود بی انتها

ای عزیز خدا، امام زمان

صاحب روضه‌ها، امام زمان

 

بر سر و سینه می‌‌‌زنی ‌ای وای!

فرق او شد دو تا، امام زمان

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×