دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
همه گفتند که جان‌ها همه قربان حسین

بنویسید مرا: بی سر و سامان حسن

بنویسید: منم تشنۀ احسان حسن

 

حسن در حسنِ حسن، عشق حسن، جان حسن

دل عشاق شکار است به پیکان حسن

 

به چشم کوچک خود دیده روضه‌های تو را

شدی فدای علی و علی فدای حسن بیا دوباره بخوان، قصه‌ای برای حسن

از آن شبی که تو رفتی بگو چه شکوه کنم ز تشنگی حسین و ز گریه‌های حسن

 

با اینکه گمراهیم ما، کرببلا خواهیم ما

رنگین کمان بر پهنۀ دریا به دنیا آمده

این انفجار نور نیست، آقا به دنیا آمده

 

جود سخا، حال دعا، نور خدا، بخشش، عطا

از یمن میلاد حسن یکجا به دنیا آمده

 

نخستین آیه از آیات کوثر

شب میلاد خود عشق پیمبر بوده‌ای حتماً

علی دیگری در حدّ حیدر بوده‌ای حتماً

 

نخستین جلوۀ حیدر در این منظومه‌ای یعنی

نخستین آیه از آیات کوثر بوده‌ای حتماً

 

قاسم او از عموی خویش عسل خورد

جود خداوندی است در کف جودش

شعشعۀ کبریاست ضوء وجودش

عرصۀ لاهوت شمّه‌ای ز حدودش

هست حدودش ثُغور حیّ ودودش

آنکه ودود از میان خلق ستودش

 

موج تیر

ای در غمت دو چشم پیمبر گریسته در سوگ جانگداز تو حیدر گریسته

روزی که سوخت جان تو از زهر اشقیاء از التهـــاب سخت تــو، مادر گریسته

 

تا ابد قول بده یاور زینب باشی

معدن درد و غمم یار اگر بگذارد

سینه، این مخزن اسرار اگر بگذارد

 

دوست دارم که در آغوش تو آرام شوم

زهر، این هند جگر خوار اگر بگذارد

 

با خنده زخم بر جگرت می‌گذاشتند

دارم به خاطر حرمت گریه می‌کنم

از شوق سفرۀ کرمت گریه می‌کنم

در روضه‌های محترمت گریه می‌کنم

وقتی برای درد و غمت گریه می‌کنم

از حسن تا کربلا

اخم شیطان باز می‌گردد، تبسم می‌شود

جعده بعد از زهر درگیر توهم می‌شود

 

آتش سَم است، اما پشت درب خانه نه

پشت درب سینه‌ات لبریز هیزم می‌شود

وارث غدیر

تیری که شد خطیر، حسن بوده

هم پیر هم مسیر، حسن بوده

 

بی آنکه دست باز کند سائل

همواره دست گیر، حسن بوده

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×